پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٩٠٩)
دربندان: عمل بستن در ، در محاصره ماندن ، مجازاً بسته شدن راه وصول به حق. " چون بحق بیدار نبود جان ما هست بیداری چو در بندان ما" ( شرح مثنوی شریف، ف ...
پریشان و غوی:آواره و گمراه " گفت لیلی را خلیفه کان توی کز تو مجنون شد پریشان و غوی" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص ...
کز تو : به خاطر تو " گفت لیلی را خلیفه کان توی کز تو مجنون شد پریشان و غوی" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 188 )
مُنبَسِط:پهن و گسترده ، مجازاً ، غیر محدود بتعلق جسمانی ، آزاد از حدود و قیود ، مجرد . " روحهای منبسط را تن کند هر تنی را باز آبستن کند" ( شرح مثنو ...
کرکس زرین: مجازاً آفتاب " چونک نور صبحدم سر بر زند کرکس زرین گردون پر زند" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 184. )
صحرای بی چون : به کنایت : حالت خواب , عالم غیب , عالم مثال . " رفته در صحرای بی چون جانشان روحشان آسوده و ابدانشان" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، ب ...
در داد و داور کشیدن:به زیر بار تکلیف کشیدن. " وز صفیری باز دام اندر کشی جمله را در داد و در داور کشی" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چ ...
خواب حسی: خوابی که از عوارض بدن است مقابل خواب معنوی که غفلت از دنیاست یا واقعه که انصراف از محسوسات است . " شمه ای زین حال عارف وا نمود عقل را هم خ ...
داشدور: در اصطلاح ترکی به انسان جان سخت و انسان و هر چیز مقاوم گفته می شود. انسانی که سختی ها را به راحتی تحمل می کند. در اصل به معنی چیزی که با آن س ...
گئجه: واژه ی ترکی به معنی شب هست و معنی آن در ترکی می شود دیروقت.
با سلام آقای طباطبایی عزیز! مگر واژه ی بیگ به معنی بزرگ ترکی نیست؟ لطفا بفرمایید آیا با واژه ی انگلیسی big به معنی بزرگ هم ریشه و هم معنی هست یا نه؟ ...
واژه man انگلیسی با واژه ی منوش به معنی انسان و انسانیت و منوچهر به معنی از دودمان و نژاد انسان هم معنی می باشد. دکتر کزازی در مورد واژه ی " منوچهر" ...
خواب: دکتر فروزان فر در مورد " خواب" می نویسد : ( ( خواب یکی از مسائل مهمی است که حکما و متکلمین و صوفیه درباره حدوث آن عقاید مختلف دارند و در ادیان ...
عنایات: دکتر فروزان فر در مورد " عنایات" می نویسد : ( ( عنایات جمع عنایت است به فتح و کسر اول که در لغت به معنی اهتمام و توجه می آید و نزد حکما مرادف ...
صدق: دکتر فروزان فر در مورد " صدق " می نویسد : ( ( صدق موافقت باطن است با ظاهر بدین صورت که عمل و قول ، موافق باشد با حالت قلب و تفاوت آن با اخلاص از ...
صدر الصُدور: بکنایت ، سید و سرور انبیا ، مهتر و بهتر عالم حضرت محمد مصطفی ( ص ) " بشنو از اخبار آن صدر الصدور لا صلوة تم الا بالحضور" ( شرح مثنوی ش ...
جوش کردن: به هیجان آمدن برای رسیدن به چیزی یا از غصه ی فوت چیزی ، جوش زدن . " اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمع گندم جوش کن" ( شرح مثنوی شریف ...
شیراوژِن : به معنی شیر افکن است . و اوژندن ریختی است از "افکندن " و " اَوگندن" ، در پهلوی اپگندتن apgantan
سُم در پهلوی سمب sumb بوده است .
خدیو: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خدیو" می نویسد : ( ( خدیو برآمده از خوتای و هم ریشه با خدای شمرده شده است. اما م. ک. کزازی می انگارد که ریشه شناسی ...
هِزَبر :هِزَبر در معنی شیر است و در ریخت "هژبر " نیز به کار برده شده است . این واژه " نِیرانی " است . ( ( هزبر جهانسوز و نر اژدها ، ز دام قضا هم ن ...
بُوِش : مصدر شینی است از بودن : بو ( =بُن اکنون ) / ش ( =پساوند ) و در معنی سرنوشت و " بودنی " و ویژگی سبکی . ( ( نبشته چنین بودمان ، از بُوش به رس ...
واژه ی father ( آفریننده، پدر ) انگلیسی همان واژه ی فاطر ( آفریننده ی ) عربی می باشد که در قران از اسامی خداوند است : "الحْمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّ ...
واژه انگلیسی part با واژه ی پاره فارسی به معنی قسمت و بریده از هر چیزی همریشه می باشد . در زبان آذری به پاره پاره و تکه تکه شدن و ترکیدن "پارتاماخ "گ ...
واژه انگلیسی part با واژه ی پاره فارسی به معنی قسمت و بریده از هر چیزی همریشه می باشد . در زبان آذری به پاره پاره و تکه تکه شدن و ترکیدن "پارتاماخ "گ ...
سبز بودن سر: استعاره تمثیلی است از بهروزی و نیک بختی
پشیمان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پشیمان" می نویسد : ( ( پشیمان در پهلوی پشمان pašēmān می تواند بود که پژمان در پارسی ریختی دیگر از این واژه باشد . ...
سبز: در پهلوی سپز sapz بوده است . ( ( سرش سبز باد و تنش ارجمند ؛ منِش بر گذشته زچرخ بلند ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1 ...
بوی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بوی" می نویسد : ( ( بوی یکی از پنج بنیاد و گوهر نهفته در هستی آدمی است و در اوستایی و پهلوی در معنی نیروی دریابنده و ...
رنگ و بوی: : در معنی زیبایی و آراستگی برون می تواند بود . ( ( ابا پیل گردونکش و رنگ و بوی ز خاور به ایران نهادند روی ) ) ( نامه ی باستان ، جلد ا ...
لابه :: در پهلوی لاپگ lāpag بوده است . ( ( بدان مرد باهوش و با رای و شرم ؛ بگفتند , با لابه , بسیار گرم ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال ...
چیره در پهلوی چیرگ čērag بوده است و ریختی است پساوندی از " چیر". ( ( بجستند ز ن انجمن هر دُوان ؛ یکی پاکدل مرد چیره زبان ) ) ( نامه ی باستان ، جل ...
واژه ی فقیر از فاقره گرفته شده است و ( فاقرة ) هم از ماده ( فقرة ) ( بر وزن ضربة ) و جمع آن فقار به معنی مهره هاى پشت است ، بنابراین ( فاقره ) به حاد ...
آوج: دکتر کزازی واژه آوج را با واژه ی آوگان هم معنی دانسته و در این مورد می نویسد : ( ( آوگان ریختی است پساوندی از " آوه" و می تواند بود که در معنی و ...
آوگان : دکتر کزازی در مورد واژه ی " آوگان " می نویسد : ( ( آوگان ریختی است پساوندی از " آوه" و می تواند بود که در معنی وابسته به دودمان " آوه" باشد . ...
شیرو: دکتر کزازی در مورد واژه ی " شیرو" می نویسد : ( ( شیرو نامی است که از دو پاره ی شیر / و ( =پساوند ) ساخته شده است و در معنی پهلوانی است که در دل ...
کاوگان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کاوگان" می نویسد : ( ( کاوگان ریختی است پساوندی از " کاوه " و به معنی دودمان کاوه ؛ این ریخت در معنی با ریخت پساو ...
قارن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " قارن" می نویسد : ( ( قارن : ریخت تازی شدۀ کارِن است که یکی از هفت دودمان بزرگ در روزگار اشکانی و ساسانی بوده است و ...
چاچی : بازخوانده به چاچ است ، شهری در " فرارود " که کمان های آن آوازه داشته است، این شهر امروز تاشکند نامیده می شود . ( ( کمان های چاچی و تیر خدنگ ...
خیمه های پلنگ : خانُچه هایی بوده است که با پوست پلنگ در درون سراپرده و خرگاه بزرگ می ساخته اند . ( ( سرا پرده از دیبه رنگ رنگ بدو اندرون خیمه های ...
هندی: در پهلوی هندیگ hindīg بوده است . ( ( تو شستی به شمشیر هندی زمین به آرام بنشین و رامش گزین ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کز ...
قره سودا: عشق بی سرانجام، عشقی که در آن عاشق و معشوق به هم نمی رسند.
کامل یک واژه ی عربی است برابر پارسی و پهلوی آن ospur می باشد که از ریشه فعل ospurdan گرفته شده. واژه ospur در زبان های غربی به سوپر تبدیل شده و در هم ...
سوپر در اصل به معنی کامل، تمام، عالی، می باشد این واژه با واژه های اُسپور Ospur ( پهلوى: کامل ، تمام ، صاحب کمال - در پهلوى اُسپوردن Ospurdan : کامل ...
واژه باند که در پزشکی و در بیمارستان که وسیله بستن روی زخم و باند پیچی استفاده می شود از همین واژه یbond گرفته شده است.
در زبان ترکی به بیماری همه گیر" آزار" گفته می شود. البته در تلفظ با آزار فارسی کمی فرق دارد. احتمالا به معنی بلا و آفت، رنج و گرفتاری هم معنی می دهد" ...
پتر یا پیتر در زبان لاتین pater به معنی پدر می باشدمی باشد. پتر کبیر یعنی پدر بزرگ.
پتر یا پیتر در زبان لاتین pater به معنی پدر می باشدمی باشد .
منوچهر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " منوچهر" می نویسد : ( ( منوچهر نامی است که از دو پاره ساخته شده است : منو / چهر . این نام در پهلوی منوش چهر manūšč ...
سارا: دکتر کزازی در مورد واژه ی "سارا " می نویسد : ( ( سارا که اگر در پهلوی به کار رفته بود ساراگ sārāg می توانست بود ، به معنی ناب و سره است و ریختی ...