پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٤٦٦)
از این ستون به آن ستون فرج است: [ عامیانه ، ضرب المثل] در انتظار بیش آمد ناگوار همیشه باید امید وار بود.
احترام امام زاد ه با متولی آن است: [ عامیانه ، ضرب المثل] احترام هر کس را باید نزدیکان او حفظ نمایند.
واژه ی واحد از زبان عربی به زبان های غربی رفته و به one تغییر یافته است .
در زبان ترکی به مدفوع پرندگان" زیل"گفته می شود.
در زبان ترکی به آغوز که بعد از زاییدن گاو و گوسفند از اولین شیر دوشیده شده تهیه می شود" کاْلا kala گفته می شود و تلفظ فارسی آن هم می شود کاله امروزه ...
سرزنش در زبان ترکی می شود. " دانّاخ". و سرزنش کردن می شود "دانّاماخ" .
سرزنش کردن در زبان ترکی می شود "دانّاماخ" و سرزنش هم می شود. " دانّاخ".
واژه ی" آغوز" یا "آغیز " تغییر یافته ی واژه ی آغاز فارسی از فارسی به ترکی یا برعکس می باشد. یعنی ممکن است آغاز از فارسی به ترکی رفته و به آغوز تبدیل ...
بسمه تعالی منظور از عبارت " امت وسط " در قرآن چه می تواند باشد ؟ عبارت " امت وسط یک بار در قرآن آن هم در آیه ی 143 سوره ی بقره به کار رفته است . وَک ...
آیه 13 سوره کهف. نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ ۚ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی ترجمه ی آیه :این ما هستیم ...
اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داشتن، که بیشتر منظور فرزند پسر داشتن است.
آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب - بی سر وصدا انجام دادن کاری
آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن
آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن
زیر پای کسی علف سبز شدن:انتظار کشیدن بدون نتیجه.
آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود
آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه
آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد.
آفتاب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست - واقیعت روزی رو خواهدکرد. حقیقت به هر صورتی که آن را پنهان کنند، سرانجام روزی آشکار خواهد شد.
آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ:تشریفات زیاد ولی اهمیت کار کم
آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است
آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن
آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.
آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته:در هر حال مجبور به انجام کار بودن. کنایه از امر تحمیل شده که از قبول آن چاره نباشد.
آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مهم است نه فرع.
آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی رود.
آش دهن سوز نبودن:مورد مطلوب نبودن
آسمان وریسمان را سر هم بافتن:دوچیز بی تناسب را به هم ارتباط دادن - نامربوط گفتن
آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل آشنا بودن ومعامله داشتن به حیث منفی
آسمان به زمین نمی آید:اتفاق فوق العاده ای روی نخواهد داد.
آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خود نرسیدن
آدم یک دنده:ثابت محکم، بیشتر در جهت منفی
آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می زند:به کسی که اطلاع از انجام کاری را ندارد وبه نادرست انجام می دهد.
آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از هر اتفاق وپیشامدی باید عبرت گرفت.
آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که چیزی را رایگان بدست می آورد بر آن ایراد می گیرد.
آدم گدا این همه ادا:آدمهای فقیر بیشتر ادا دارند - بیشتر عیب وایراد می گیرند.
آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی می گویند که بهانه مطلوب بودن غذا را از خوردن آن امتنا می کند.
آدم شاخ در می آورد:از شدت تعجب - حرفهای دروغ وغیر قابل قبول
آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشکل:سواد پیداکردن راحت است اما انسان شدن سخت است.
آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد:باید باتوجه به توانایی خود کاری انجام داد.
آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسیدن - به هدف خود نائل آمدن
آتش زیر خاکستر:آرامش موقت - موذی
آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دادن کار از او نیست - نباید به او امیدی داشت
آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در اثر حادثه گناهکار و بی گناه از بین بروند.
آب در دست داری نخور بیا:در آمدن فوق العاده عجله شتاب اشتن
آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی دادن –اغراق کردن
آبشان در یک جوی نمی رود :با هم توافق ندارند –بایکدیگر خوب نیستند.
آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده است - وضع مالیش بهتر شده است.
آب را از سرچشمه باید بست :جلوی ضرر وزیان را از مبدا باید گرفت.
آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : هدف ومقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم. مقصود و مراد در کنار ما است و ما از آن بی خبر هستیم.