پیشنهادهای Amir (١١٤)
١٦
٦ ماه پیش
٠
قائله را خواباندن
٦ ماه پیش
٢
علامتی که انگشتان دست جمع شده و به لب چسبانده میبوسیم برای گفتن مفهوم "هلو" بودن ( عالی و ایده آل بودن ) یک ایده یا کاری یاچیزی
٦ ماه پیش
٠
Virtual
٧ ماه پیش
٠
موفقیت برهه ای و گذرا
٧ ماه پیش
٢
زمینه بودن برای آنچه پیش روست
٧ ماه پیش
٠
Steal someone's thunder ایده کسی رو دزدیدن They stool our thunder before the establishment of the project.
٧ ماه پیش
٣
لامصب ( اشاره به بیش از اندازه خوب بودن ) She has got wicked blue eyes
٧ ماه پیش
٠
Sunshine and roses گل وبلبل The life is not always sunshine and roses
٧ ماه پیش
١
قابلیت چیزی داشتن This sentence is open to interpretation.
٨ ماه پیش
٠
دبه درآوردن
٨ ماه پیش
٢
دبه درآوردن
٨ ماه پیش
٠
I was left hanging till late night.
٨ ماه پیش
٠
بلاتکلیف گذاشتن کسی نسبت به خبری که منتظرش است.
٨ ماه پیش
٠
سنگ تمام گذاشتن در انجام کاری