معنی: پرداخت، هزینه، خرج، مبلغ سرمایه گذاری شده، بیرون گستردن، خرج کردنمعانی دیگر: مبلغ صرف شده (یا تخصیص یافته)، (پول یا انرژی و غیره) صرف، کاربرد، تخصیص
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• : تعریف: the spending of money, or an amount spent. • مترادف: cost, disbursement, expenditure, expense, fee, payment, remuneration • مشابه: charge, compensation, price, recompense
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: outlays, outlaying, outlaid
• : تعریف: to spend or pay out (money). • مترادف: disburse, expend, spend • مشابه: blow, fork out, pay, remunerate
جمله های نمونه
1. an outlay of ten dollars for food
مبلغ ده دلار بابت خوراک
2. a great outlay of time and energy
صرف وقت و انرژی زیاد
3. For a relatively small outlay, you can start a home hairdressing business.
[ترجمه صبا هستم] با اندکی سرمایه اولیه می توانید ارایشگری در منزل راه اندازی کنید
|
[ترجمه گوگل]برای هزینه ای نسبتاً کوچک، می توانید یک کسب و کار آرایشگری خانگی راه اندازی کنید [ترجمه ترگمان]برای یک هزینه نسبتا کوچک می توانید از hairdressing خانگی شروع کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For an initial outlay of £2000 to buy the equipment, you should be earning up to £500 a month if the product sells well.
[ترجمه گوگل]برای هزینه اولیه 2000 پوندی برای خرید تجهیزات، اگر محصول خوب بفروشد باید تا 500 پوند در ماه درآمد داشته باشید [ترجمه ترگمان]برای یک هزینه اولیه ۲۰۰۰ پوند برای خرید تجهیزات، باید ماهیانه ۵۰۰ پوند درآمد داشته باشید اگر محصول به خوبی فروش شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. House buyers usually have a large initial outlay on carpets and furniture.
[ترجمه گوگل]خریداران خانه معمولاً هزینه اولیه زیادی برای فرش و مبلمان دارند [ترجمه ترگمان]خریداران خانه معمولا هزینه اولیه زیادی برای فرش و اثاثیه دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There was very little outlay on new machinery.
[ترجمه گوگل]هزینه های بسیار کمی برای ماشین آلات جدید وجود داشت [ترجمه ترگمان]برای فروش ماشین آلات تازه خیلی خرج بر پا شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The business quickly repaid the initial outlay on advertising.
[ترجمه گوگل]این تجارت به سرعت هزینه اولیه تبلیغات را بازپرداخت کرد [ترجمه ترگمان]این شرکت به سرعت هزینه اولیه تبلیغات را بازپرداخت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The railway had made a considerable capital outlay on new rolling stock.
[ترجمه گوگل]راهآهن هزینههای قابلتوجهی را برای وسایل نقلیه جدید انجام داده بود [ترجمه ترگمان]در این راه، خط آهن را بسیار عالی و عالی انجام داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You can expect a higher outlay for rent in a city than in the country.
[ترجمه گوگل]شما می توانید انتظار هزینه بالاتری برای اجاره در یک شهر نسبت به کشور داشته باشید [ترجمه ترگمان]شما می توانید انتظار داشتن هزینه بیشتر برای اجاره در شهر را داشته باشید تا در کشور [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These braces are costly but well worth the outlay if the alternative is to stop skiing altogether.
[ترجمه گوگل]این بریسها پرهزینه هستند، اما اگر جایگزینی برای توقف کامل اسکی باشد، ارزش هزینهای را دارند [ترجمه ترگمان]اگر جایگزین برای توقف اسکی روی هم رفته باشد، این اتصالات گران قیمت هستند اما ارزش آن را دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Most involve no capital outlay, being supplied under the discounted electricity purchase scheme.
[ترجمه گوگل]اکثر آنها هیچ هزینه سرمایه ای ندارند و تحت طرح خرید برق با تخفیف عرضه می شوند [ترجمه ترگمان]اغلب شامل هیچ هزینه سرمایه ای، تحت عنوان طرح خرید برق با تخفیف، نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As long as we have recovered the outlay I m not fussed.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ما هزینه ها را بازیابی کرده ایم، من آشفته نیستم [ترجمه ترگمان]تا زمانی که به این نتیجه رسیدیم من از این موضوع ناراحت نیستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They must not demand a very high cash outlay or demand a very high degree of risk thereby endangering subsistence.
[ترجمه گوگل]آنها نباید تقاضای هزینه نقدی بسیار بالایی داشته باشند و یا تقاضای ریسک بسیار بالایی داشته باشند و در نتیجه امرار معاش را به خطر بیندازند [ترجمه ترگمان]آن ها نباید به میزان زیاد پول نقد نیاز داشته باشند و یا نیاز به میزان بسیار بالایی از ریسک و در نتیجه به خطر انداختن معیشت خود داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They estimate they will have recouped the £500 outlay within seven years.
[ترجمه گوگل]آنها تخمین می زنند که هزینه 500 پوندی را ظرف هفت سال جبران خواهند کرد [ترجمه ترگمان]آن ها تخمین می زنند که سرمایه ۵۰۰ پوندی را در عرض هفت سال مستهلک خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• monetary expenditure; act of spending (money or resources) expend money an outlay is an amount of money that is invested in a project or business; a formal word.
پیشنهاد کاربران
خاصه خرجی
سرمایه اولیه seed money lay out sth on sth پول خرج کردن
دوستان این واژه یک اسم است نه فعل و به معنی " هزینه" یا " خرج" ،
هزینه کرد
تخصیص دادن هزینه کردن خرج کردن صرف کردن پرداخت کردن