تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوشواری نداره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصالتا پولدار

پیشنهاد
٠

گیرانداختن کسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعمال نفوذ از طریق سرنخ قدرت رو در دست داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهتره که. . . . برای پیشنهاد بانجام کاری که بنظرمان بهتر است انجام شود. I would be better go She would be better leave این ترکیب با فعلBase form و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصلا حرفشم نزن!!!امکان نداره!!!!!حتی فکرشم نکن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بغ کردن از چیزی یا کسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عجب حالگیری ای!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خفن ( در مفهوم مثبت )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جملات منفی : اون قدر هم It's not that hard اونقدر هم سخت نیست It's not that difficult اون قدرهم پیچیده نیست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکدر شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلقی شدن Be attributed

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهم ریختن ( روحی و عصبی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهم ریختن ( از نظر روحی و احساسی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اونا هارت و پورت میکنن ما میزنیم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دلایل He left the organization on personal grounds.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باصطلاح "آبیه که ریخته شده. . "

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست دست کنی باختی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمقی بودن That issue runs deep

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Be disgrace to sth مایه ننگ چیزی یا کسی بودن His deeds were a disgrace to his family.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی کنجکاو بودن درباره دانستن چیزی She 's itching to know the answer.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پر از منیت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منعطف شدن عمل کردن در شرایط ناخوشایند و سخت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشمول چیزی شدن Subject to taxation مشمول مالیات

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Do you mind?! Stop it!میشه بسه لطفا؟!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

درسته که. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حزب باد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاشخور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Have you got a screw loose?! مغزت تاب داره؟!

پیشنهاد
٠

حالا کت تن کس دیگه ایه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به حساب اومدن Honesty counts in a good friendship

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمرکزکافی داشتن ، ذهن جمع وجور داشتن موقع فکر کردن I can't think straight here in this noise!!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آب درومدن! بودن His judgements usually prove unfair معمولا قضاوتهاش غیرمنصفانه از آب در میاد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از اقوام ساکن در غرب جزیره جاوه کشور اندونزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

چه قاراشمیشی چه شیر تو شیری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Justified for. . حقه برای. . Imprisonment is justified for anyone who trespasses

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

*ناکلامی سازی* در علوم ترجمه ، ازدیدگاه "دانیکا سازکوویچ" ، امری ست که درآن مترجم نباید به کلمات و ساختار متن مبدا پایبند باشد و باید درعوض مفهوم را ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Practice what you preach

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خُل و چِل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی بعید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پته رو آب ریختن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه استراحتی به کلّت ( ذهنت ) بده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میزون بودن Something doesn't sit right یه چیزی میزون نیست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کم کمش. .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

hard to absorb هضمش سخته ( در قبول یک موضوع ناخوشایند یا بعید )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هضمش سخته ( در قبول یک موضوع ناخوشایند یا بعید )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

لاپوشونی کزدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زور نزن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روابط ، چیزی نمونده دیگه کم بیارم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

قاطی چیزی یا کاری شدن I told you not to get hands on that case of fraud

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخدا که. . . I literally didn't know! I'm literally tired I just lirerally woke up

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه سر بیرون زدن از خونه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو مخی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکایت پر کردن ثبت شکایت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایان دادن به پرونده قضایی

پیشنهاد
٠

اقامه دعوی حقوقی کردن علیه کسی در دادگاه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جازدن به خاطر شرایط سخت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Prosodic effectدر ترجمه بین دوزبان موثر است مثلا intonation در عبارت "here you are" میتواند ۳ مفهوم متفاوت ایجاد کند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم آخری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم زدن یه مشکل! Don't rob it in!!! هی همش نزن!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مست پاتیل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه توک پا رفتن پیش کسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خبرجدید و داغ

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متوجه منظورت هستم

پیشنهاد
٠

تخم و ترکه همون پدر مادر

پیشنهاد
١

این جهان کوه تست و فعل ما ندا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پررو بودن، روی زیادی داشتن ( معمولا با بار معنایی منفی ) You have got a lot of nerve! خیلی رو داری!!!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در علم ترجمه ، ترجمه با جهت گیری مترجم ونه صرفا براساس معادل طبیعی واژه ها بین دو زبان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پول نیست اوضاع مالی خیطه تنگنای مالی هستش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بذار پخته شه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از خیلی جهات. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه تاسف انگیز، ناجور. .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برآورد کردن دقیق قبل از گفتن یا اقدام کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوراخ سمبه هرچیزی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با این اوصاف. . Today is a holiday. That being so, we don't have to go to work.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اون ممه رو لولو برد

پیشنهاد
٠

دمت رو بذار ررو کولتو دررو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلسرد شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

For Subject ( subject pronoun ) از دیدگاه. . . For I as a human , we should respect each others.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدیدا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسیب زا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه سری به کاری زدن بعد از مدتی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To cut the mustard

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به وجود هردو جنبه پیچیده و آسان در یک موضوع Business has its own highways and byways

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

هسته سخت یا مرکزیتو اصل موضوع در یک مبحث، رشته، علم. . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

از روی اجبار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حدو مرز تعیین کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلتو بزن به دریا

پیشنهاد
٢

تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به مراتب ( بیشتر یا کمتر ) A great deal more than. . . . A great deal less than. . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چوب لای چرخ گذاشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توکف چیزی بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قوز بالا قوز ( درجنبه منفی ) نورعلی نور ( جنبه مثبت )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در قبال My neighbors behave nice towards me

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Intonation Low - high ( To encourage )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همینه ! خودشه ! ( در context تشویق و تایید و واکنش به نتیجه پس از تلاش مکرر )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

وانمود کردن He looked like he was working but was actually texting

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

متلک انداختن

پیشنهاد
٠

ظاهر و باطن هرچیزی یا هرکسی لزوما یکسان نیست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شانس بزرگی آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور بیش از اندازه بطور اضافی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنجل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ذهن مشغولی concern/noun/

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که علاقه به جمع آوری تمبر دارد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اوراق شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خونه تکونی سازمانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاشتن تخمک در رحم دیگری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ندای درون

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

۱ - حل وفصل کردنمشکلی ۲ - مصمم شدن بانجام کاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

باد به غبغب انداختن به نشانه افتخار و غرور

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To split the costs: To share the costs ( expenses ) تقسیم هزینه ها بین چندنفر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حق مسلم و همیشگی دانستن چیزی یا کسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He's always having a tissy fit when he's hungry ( Fizzy fit ) Noun الم شنگه و قشقرق بپا کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tizzy fit ( Tissy fit ) Part of speech: Noun Having anxiety and meltdown قشقرق و الم شنگه به راه انداختن He's always having tizzy fit when he's hun ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کسالت آور و پیش پا افتاده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خم به ابرو نیاوردن، تاب آوردن شرایط سخت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از این قبیل used to show that what you have just said is only an example from a much larger group of things: They sell souvenirs, postcards, that sor ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رهایی از موقعیتی سخت و نامطلوب مانند رهایی از جهل، پریشانی، . . . move from a state of ignorance, confusion, or suffering into understanding, cla ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Beat up on سرزنش و خودزنی Don't beat up on yourself ( don't blame yourself )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مطلع از کلیت یک امر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوب شد اشاره کردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باانگیزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که نم پس نمیده توی دادن اطلاعات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه گذاری ( هزینه اولیه ) Initial outlay

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لنگه هم بودن

پیشنهاد
٠

قائله را خواباندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

علامتی که انگشتان دست جمع شده و به لب چسبانده میبوسیم برای گفتن مفهوم "هلو" بودن ( عالی و ایده آل بودن ) یک ایده یا کاری یاچیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Virtual

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موفقیت برهه ای و گذرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمینه بودن برای آنچه پیش روست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Steal someone's thunder ایده کسی رو دزدیدن They stool our thunder before the establishment of the project.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لامصب ( اشاره به بیش از اندازه خوب بودن ) She has got wicked blue eyes

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sunshine and roses گل وبلبل The life is not always sunshine and roses

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قابلیت چیزی داشتن This sentence is open to interpretation.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دبه درآوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دبه درآوردن

پیشنهاد
٠

I was left hanging till late night.

پیشنهاد
٠

بلاتکلیف گذاشتن کسی نسبت به خبری که منتظرش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ تمام گذاشتن در انجام کاری