تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

For Subject ( subject pronoun ) از دیدگاه. . . For I as a human , we should respect each others.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شدیدا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسیب زا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه سری به کاری زدن بعد از مدتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To cut the mustard

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به وجود هردو جنبه پیچیده و آسان در یک موضوع Business has its own highways and byways

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هسته سخت یا مرکزیتو اصل موضوع در یک مبحث، رشته، علم. . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از روی اجبار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حدو مرز تعیین کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلتو بزن به دریا

پیشنهاد
٢

تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به مراتب ( بیشتر یا کمتر ) A great deal more than. . . . A great deal less than. . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چوب لای چرخ گذاشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توکف چیزی بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

قوز بالا قوز ( درجنبه منفی ) نورعلی نور ( جنبه مثبت )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در قبال My neighbors behave nice towards me

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Intonation Low - high ( To encourage )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همینه ! خودشه ! ( در context تشویق و تایید و واکنش به نتیجه پس از تلاش مکرر )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وانمود کردن He looked like he was working but was actually texting

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متلک انداختن

پیشنهاد
٠

ظاهر و باطن هرچیزی یا هرکسی لزوما یکسان نیست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شانس بزرگی آوردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور بیش از اندازه بطور اضافی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنجل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ذهن مشغولی concern/noun/

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که علاقه به جمع آوری تمبر دارد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوراق شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خونه تکونی سازمانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاشتن تخمک در رحم دیگری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ندای درون

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ - حل وفصل کردنمشکلی ۲ - مصمم شدن بانجام کاری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باد به غبغب انداختن به نشانه افتخار و غرور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To split the costs: To share the costs ( expenses ) تقسیم هزینه ها بین چندنفر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حق مسلم و همیشگی دانستن چیزی یا کسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He's always having a tissy fit when he's hungry ( Fizzy fit ) Noun الم شنگه و قشقرق بپا کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tizzy fit ( Tissy fit ) Part of speech: Noun Having anxiety and meltdown قشقرق و الم شنگه به راه انداختن He's always having tizzy fit when he's hun ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کسالت آور و پیش پا افتاده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خم به ابرو نیاوردن، تاب آوردن شرایط سخت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از این قبیل used to show that what you have just said is only an example from a much larger group of things: They sell souvenirs, postcards, that sor ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رهایی از موقعیتی سخت و نامطلوب مانند رهایی از جهل، پریشانی، . . . move from a state of ignorance, confusion, or suffering into understanding, cla ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Beat up on سرزنش و خودزنی Don't beat up on yourself ( don't blame yourself )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مطلع از کلیت یک امر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب شد اشاره کردی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باانگیزه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که نم پس نمیده توی دادن اطلاعات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه گذاری ( هزینه اولیه ) Initial outlay

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لنگه هم بودن