نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
جدید ٣ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-
همه
جدید ٣ ساعت پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
جدید ٦ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a routine procedure: این یک روش معمول بود.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he possesses a large collection of rare coins: او مجموعه بزرگی از سکه های کمیاب را ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to confess information about another especially to the police or a person in authority: اعتراف به اطلاعات مربوط به دیگری به ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an ugly face: یک چهره زشت
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the company possesses valuable patents: این شرکت دارای حق ثبت اختراعات ارزش ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she feared they would victimize her for squealing on their pals: می ترسید به خاطر لو دادن دوستانشان ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cowpuncher: ( امریکا - عامیانه ) گاوچران
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they possess the land and all the resources on it: آنها زمین و تمام منابع موجود در آن ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we on the path of success: ما در مسیر موفقیت قرار داریم
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
forgive the cowboy talk: لطفا لحن کوچه بازاری من رو ببخش. c ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anyone with information should contact the police: هر کس اطلاعات دارد باید با پلیس تما ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
especially at things that break up the daily routine: به خصوص در مواردی که برنامه روزمره ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we followed the routine steps: ما مراحل معمول را دنبال کردیم.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
economic growth has been stifled by high taxes: رشد اقتصادی با مالیات های بالا محدو ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't squeal on me or i'll never forgive you: من را لو نده، وگرنه هرگز نمی بخشم ا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by a stroke of good luck we found the last two tickets for the concert: با یک بخت بلند، دو بلیت آخر کنسرت ر ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
exist in a delicate ecological balance: در تعادل شکننده اکولوژیکی قرار داشت ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the president opened the event with a welcoming address: رئیس جمهور برنامه را با یک سخنرانی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's some fresh tea in the teapot: تو قوری چای تازه دم هست.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the criminal squealed and gave up all the information: مرتکب جرم لو داد و تمام اطلاعات را ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her creativity was stifled by the strict rules: خلاقیت او با قوانین سختگیرانه سرکوب ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what fabric is it: جنسش چیه؟
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was lost but as luck would have it a police officer was just around the corner: من گم شده بودم، اما از بخت خوش، یک ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he squealed to the police about his accomplices: او به پلیس درباره هم دستانش خبر داد ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she stifled a giggle: دختر جلوی خنده اش را گرفت.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the audio is clear: صدا واضح است.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the bookies only squealed because we beat them: دلال های شرط بندی فقط به این دلیل ا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an ugly rumor: یک شایعه ی ترس آور
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the infirmary was separate from the school: درمانگاه از مدرسه جدا بود.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
audio equipment: تجهیزات صوتی
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they went squealing to the european commission: در حالی که شاکی بودن به کمیسیون ارو ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the infirmary is located next to the gymnasium: اتاق پرستاری در کنار سالن ورزشی قرا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
things got pretty ugly: کارها تا حدودی ناخوشایند شد.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was late to the meeting and as luck would have it the ceo was there that day: به جلسه دیر رسیدم، و از بدبیاری، هم ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the car left the road and ended up in a ditch: ماشین از جاده خارج شد و افتاد تو یه ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they overestimated the time needed to finish the project: اونا زمان لازم برای اتمام پروژه رو ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government tried to stifle the protests: دولت سعی کرد اعتراضات را خاموش کند.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
but my boot's harder: اما خانواده ی من سر سخت تر از این چ ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a long channel dug at the side of a field or road to hold or take away water: کانالی طولانی که در کنار مزرعه یا ج ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should thank your lucky stars that your boss didn't see you arrive late: باید شکرگزار ستاره های بخت خود باشی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her importance in the company was overestimated: نقش اون در شرکت بیش از حد بزرگ جلوه ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't open your mouth: دهانت را باز نکن.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he stifled a yawn during the meeting: او در جلسه خمیازه اش را کنترل کرد.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
politically exposed person: شخص در معرض سیاسی. در مقررات مالی، ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with any luck the traffic will be light and we'll arrive early: اگر کمی بخت با ما یار باشد، ترافیک ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she knew her father would not agree but she begged him nonetheless: او می دانست که پدرش موافقت نخواهد ک ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take tea: tea در معنای ماریجوانا، همراه با فع ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she opened her speech with a joke: او سخنرانی خود را با یک شوخی آغاز ک ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boot is on the other foot: گهی پشت بر زین ، گهی زین به پشت
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can count on him: من میتونم رو اون آقا حساب کنم
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he ditched his girlfriend: دوست دخترشو دک کرد ( پیچوند، دست به ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
intact couple: زوجی که با هم ازدواج کرده اند و با ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if our luck is against us it will rain during the entire outdoor wedding: اگر بخت با ما یار نباشد، مراسم عروس ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't get on my nerves i will give you the boot: رو اعصابم نرو با اردنگی میندازمت بی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the elevator doors parted: در های آسانسور جدا شدند [باز شدند]
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the government has ditched plans to privatise the prison: دولت برنامه های خصوصی سازی زندان رو ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you overestimate my value to the company: شما ارزش من را در شرکت دست بالا گرف ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his reputation survived intact: اعتبارش بدون خدشه باقی ماند به اعتب ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we searched for a solution all day but with no luck: تمام روز دنبال یک راه حل گشتیم اما ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will give you the boot: با اردنگی میندازمت بیرون
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new road building programme has been ditched: برنامه ساخت جاده جدید کنار گذاشته ش ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't overestimate your strength: قدرتت رو دست بالا نگیر
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his car remained intact after accident: ماشینش سالم ماند بعد از تصادف
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
please count those items in the box: لطفا اون اقلام در جعبه رو بشمار
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to act strange: عجیب غریب رفتار کردن
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ditch the laziness and do your tasks: تنبلی رو کنار بگذار
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was very good in the part: او خیلی نقشش را خوب بازی می کرد.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's been down on his luck ever since he lost his job: از وقتی کارش را از دست داده، بدبیار ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life is a gift: زندگی یک هدیه است
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the company lost a big contract several employees got the chop: بعد از اینکه شرکت یک قرارداد بزرگ ر ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is the deed that counts not the thought: این اعمال هستند که محاسبه میشوند نه ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
two balloonists had to ditch during the race: دو بالن سوار در طول مسابقه مجبور شد ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teachers apparently expect a certain amount of aggressive behavior from boys: ظاهراً معلم ها تاحدی از دانش آموزان ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's always playing a part: او همیشه نقش بازی میکند!
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you missed the last bus tough luck: آخرین اتوبوس را از دست دادی؟ بد اقب ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the boss booted that girl out of the company that's why she is unemployed now: رئیس اون دختره را از شرکت انداختش ب ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make your first impression count: برداشت اول از خودتونو مهم بدونین.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has recently parted from his wife: او اخیرا از زنش جدا شده است.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you ditch the class today: امروز کلاسو پیچوندی؟ ( نرفتی سر کلا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i failed my exam ah hard luck mate: امتحانم را قبول نشدم. اوه، بد شانسی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i count on you: میتونم روی تو حساب کنم
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if i criticize him he gets aggressive and starts shouting: اگر از او انتقاد کنم، پرخاشگر می شو ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we parted at the airport: ما در فرودگاه از هم جدا شدیم.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meg and neil were due to marry but she ditched him: قرار بود مگ و نیل با هم ازدواج کنند ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from petrified footprints you may infer that dinosaurs have existed: از جا پاهای سنگ شده ( حک شده ) شما ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
part of my steak isn't cooked properly: قسمتی از استیک من درست پخته نشده اس ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i heard sarah got the chop yesterday apparently her department is being shut down: شنیدم سارا دیروز اخراج شد. ظاهراً ب ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
does this count: اینم به حساب میاد؟
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win an advantage over: تفوق یافتن ( بر )
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this situation suggests using painkillers: این موقعیت ایجاب میکند از مسکن ها ا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've already gotten away with being late once this week don't push your luck: همین این هفته یکبار با دیر آمدن توب ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an advantage over: امتیاز/مزیت/تفوق داشتن ( بر )
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the new manager came in and started giving a lot of people the chop to cut costs: مدیر جدید آمد و برای کاهش هزینه ها ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go count them: برو اینارو بشمر.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a ditch is a long narrow hole: یک حفره یا گودال باریک و دراز است.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who gets which shift is just the luck of the draw: اینکه چه کسی کدام شیفت را بگیرد فقط ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was late to work too many times and finally got the chop: او بارها دیر به سر کار رفت و بالاخر ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to lose focus: تمرکز از دست دادن
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the rack of old age: رنج پیری
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the workers were chopping wood for the fire: کارگران در حال تکه تکه کردن چوب برا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i think part of her problem is that she doesn't listen carefully enough to what other people say: فکر می کنم بخشی از مشکل او این است ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody an advantage over: به کسی امتیاز دادن ( در )
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prosecute a crime: تعقیب قانونی یک جرم
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was so petrified and so numb: من خیلی وحشت زده و بسیار بهت زده شد ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
delicate flavour: طعم دلپذیر
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quit worrying: دست کشیدن ( از کاری ) متوقف کردن ( ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's got a rack on her chest: ( در مورد کسی که پروتز سینه گداشته ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if you keep making mistakes like that you're going to get the chop: اگر به این اشتباهات ادامه بدهی، اخر ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
part of this form seems to be missing: به نظر می رسد بخشی از این فرم موجود ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
count out on me: رو من حساب نکن
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he suggests that: پیشنهاد وی . . . است
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win an advantage: تفوق یافتن ( بر )
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we need the steps to get into the attic: ما واسه دسترسی به اتاق زیر شیروونی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
protected from political majorities moved by economic crisis or ideological reasons: در برابر اکثریت های سیاسی ، تحت تأث ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid good evening: شب بخیر گفتن.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was racked by jealousy: حسادت شکنجه اش میداد یا رنج میبرد
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i grew up in the south part of the town: من در قسمت جنوبی شهر بزرگ شدم.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody an advantage: به کسی امتیاز دادن ( در )
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the state will prosecute the crime to the fullest extent of the law: دولت این جرم را تا حد کامل قانون پی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ellen's seeming indifference to the woman's fate: بی تفاوتی ظاهری الن به سرنوشت زن
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
delicate color: رنگ ملایم
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she's got nothing in the attic: اون تو کله اش هیچی نداره. attic=کل ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if my wife finds out she'll flay me: اگر زنم بفهمد پوستم را خواهد کند!
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mason's temper flared: حال عصبانیت ( خلق و خوی تند ) میسن ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they learn about the different parts of the body: آنها در مورد قسمتهای مختلف بدن یاد ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid good afternoon: عصر بخیر گفتن.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this precious film lay untouched in an attic: این فیلم نفیس تو یه اتاق زیر شیروون ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the rack will that be all boss: روی میز، دیگه کاری ندارید ، ریس
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the article doesn't say it directly but it implies that the company is in trouble: مقاله مستقیماً نمی گوید، اما اشاره ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prosecute a case: تعقیب یک پرونده قضایی
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you have the advantage of me: شما را به جا نمی آورم. حافظه ام یار ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that dissidence between inward reality and outward seeming: این اختلاف نظر بین واقعیت درونی و ظ ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they chopped down large areas of rainforest: آنها مناطق وسیعی از جنگل بارانی را ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to flay an ox: پوست گاو را کندن
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid good morning: صبح بخیر گفتن.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
our summer holidays seemed to go on: بنظر می رسید ، انگاری تعطیلات ما اد ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the people were flayed by excessive taxes: مالیات های زیاد مردم را بیچاره کرده ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she moved her bag off the table: او کیفش و از روی میز برداشت
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
current practice: عرف کاری رایج
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
her tone of voice implied that she was annoyed: لحن صدای او اشاره می کرد که کلافه ا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seemed l have touched a nerve: بنظر رسید من یک نفر را بشدت عصبانی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the attorney general decided to prosecute the case aggressively: دادستان کل تصمیم گرفت این پرونده را ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take advantage of somebody: کسی را گول زدن، از کسی سوءِ استفاده ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
four fingers were chopped off: چهار تا انگشت بریده و قطع شده بود.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rack a gun: بارگذاری و آماده کردن اسلحه برای شل ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm not going to argue about this anymore i'm ready to move on: دیگر نمی خواهم در مورد این بحث کنم. ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a bad temper: او خلق و خوی ( حال روحی ) بدی دارد.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i bid you good morning with a warm smile: من با یک لبخند گرم به شما صبح بخیر ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we learned about all the different parts of the digestive system: ما در مورد تمام اندام های مختلف سیس ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it doesn't seem like you can postpone making that decision much longer: مثل اینکه نمی تونی تصمیم گیری ات رو ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what do you imply by that comment: با آن اظهارنظر چه چیزی را اشاره دار ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the leaks proved cia was behind the coup: اسنادِ درز پیدا کرده ثابت کرد که سی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chopping wood: قطعه قطعه کردن چوب و هیزم / شکستن ک ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we don't practice it: بهش عمل نمی کنیم
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i pray thee: التماست میکنم. . . تو را بخدا. . .
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tables free rack them up: میزها خالی شدند ، جمع شون کن
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has quite a temper: او تقریبا حال عصبانیت دارد ( خلق و ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
which part of london do you live in: در کدام قسمت ( ناحیه ) از لندن زندگ ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she was good at hiding her emotions: او در پنهان کردن احساساتش خوب بود.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the success of the project hinges on teamwork: موفقیت پروژه به کار تیمی وابسته است ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
humans are hardwired for speech: انسان ها بالفطره سخنگو هستند!
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rack one's brain: به مغزخود فشار آوردن
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chop the potatoes into pieces: سیب زمینی ها رو به قطعات ریز خرد کن ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that seemed like the best method: به نظر می رسید که این بهترین روش اس ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there'll be snow in parts of the midlands tonight: امشب در مناطقی ( = مناطق خاص ) در م ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he bid them good evening as they walked into the room: او به آنها شب بخیر گفت وقتی که وارد ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has a good temper: او خلق و خوی ( حال روحی ) خوبی دارد
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you implying he is mad: آیا شما تلویحا می گویید که او دیوان ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the radiator is leaking: رادیاتور نشتی دارد
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i swear i will never talk to him again: قسم می خورم دیگه هرگز با او حرف نمی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take full advantage of something: حداکثرِ استفاده را از چیزی کردن، چی ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it takes time for sth to be hardwired into your brain: زمان میبره که یک چیزی ملکه ذهنت بشه
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he works for a company that makes aircraft parts: او در شرکتی کار می کند که قطعات هوا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid for sth: پیشنهاد قیمت دادن برای چیزی ( معمول ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move on don't stop here: یالا حرکت کنید، متفرق شوید، اینجا ن ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i hate it when you lose your temper like that: متنفرم از این حالتی که اینطوری بداخ ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you implying that i'm fat: به صورت غیر مستقیم گفتی که من چاقم؟
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
did you get a chance to introduce yourself to the new team members: فرصت کردی خودت را به اعضای جدید تیم ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prosecute someone: تعقیب قانونی کسی ( به دلیل چیزی )
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prove to somebody's advantage: برای کسی سودمند بودن برای کسی مفید ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speech is hardwired in the human brain: قوه ناطقه در مغز انسان غریزی است!
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
responses based purely on emotion: پاسخ ها کاملا بر اساس هیجان استوار ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the orderly presentation of information: عرضه ی منضبط و مرتب اطلاعات
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the entire plan hinges on his approval: کل طرح به تأیید او وابسته است.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the programme will be shown in two parts: این برنامه در دو قسمت نشان داده خوا ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that was a lowdown trick to play on someone: این حقهٔ ناجوانمردانهای بود.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bid for something: پیشنهاد قیمت دادن برای چیزی ( معمول ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move on to the next section: رفتن به بخش بعدی
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you implying i am wrong: داری میگی من اشتباه میگم؟ ( منظورت ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he brought his dog to the park: او سگش را به پارک آورد.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he was prosecuted for fraud: او به دلیل کلاهبرداری تحت تعقیب قان ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let me introduce myself: اجازه دهید خودم را معرفی کنم.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
they cranked up the volume at the party: آنها در مهمانی صدا را بالا بردند.
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an orderly room: یک اتاق منظم
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mothers are hardwired to protect their children: مادران ذاتا محافظ بچه هایشان هستند!
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
vast amounts of food and drink were consumed: مقدار زیادی غذا و نوشیدنی مصرف شده ...
جدید ١٩ ساعت پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
overcome by emotion she turned away: {با} غلبه کردن بر احساسات، او از آن ...
جدید ١٩ ساعت پیش