پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٧)
فرهنگستان پارسی
با سلام و عرض ارادت مدیریت محترم دیکشنری این معنی و تفسیر های بی ربط راحذف و افراد بی معلومات را حذف نمایند تا دیکشنری دچار هرج و مرج واژگان وکم بها ...
خانم متخصص قلب
خانم دکتر متخصص قلب
برسر پیمان باش
پیمان نگهدار
دل پزشک
پزشک بانو
پاد= بی اثر و فاسد و غیر قابل استفاده آفند= یورش و هجوم با چم جنگی فنون رزم، پدافند= پاد نمودن هجوم دشمن و به او ضربه ناگهانی مانند مسابقه بوکس زدن
ابر مقدار، ابراندازه
بازارسر پوش که نمونه آن بازار سر پوشیده سبزوار هنوز قسمت جنوبی آن در امتداد خیابان اسرار جنوبی دایر است که به صورت صلیب از شمال به جنوب و از شرق به غ ...
تاجر خواروبار وارزاق عمومی
بنکگاه، فروشگاه بنکدار خواروبار فروشی
اجاقک مسافرتی. گازسوز اجاقک سیر وسیاحت
برترین ابر برتر که از او مافوقی ننیست
اجاقک گازی
راه پله به پشت بام و طبقه فوقانی ساختمان است چون محل عبور احشام و حیوانات نیست اکثر مردم آنرا با گلدان و یا فرش مخصوص زینت میدادند به همین خاطر آنرا ...
روزی که آسمان و افلاک آنچه در بدو و اول خلقتش برایش سجل کرده اند و نوشته اند طی نماید مسیرش تمام شده و خط سیری ندارد که دیگر طی کند و آنچه در اول خلق ...
قرائت و خوانش مطالب و نوشتجات با کنکاش و کاوش متون و بدون کاوش وکنکاش استقراء قرائت مطالب و کتاب است
دالانی به شکل حرف T ( حرف تی لاتین ) از جلو درب باغ یا کاخ و ویلا راهرو منتهی به عمارت و برجلو عمارت با پارچه ضخیم جاجیم مانند که مخلوطی از ابریشم و ...
بلعیدن مایعات
قورت فرودادن یک دهان آب را یک قورت میگویند وسبزواری ها یک پسوند که حالت بهت و حیرت داردبه آن اضافه کرده اند ومیگویندقورتست ویا بشکستن شیشه میگویندشرق ...
بابو = پدر بزرگ این واژه هنوز در خراسان رضوی و خراسان جنوبی وسیستان وبلوچستان و نوارمرزی شرق و جنوب کشور کاربرد محاوره ای دارد مثل بابوموسی نام جزیره ...
کلبقاسمی غذایی است که با جگر سفید گوسفند و نیم ساعت به خوردن آن سیب زمینی قلیه قلیه را داخل آن می ریزیم تا زیاد له وپودر نشود بسیار خوشمزه است و لذاب ...
مصیب مهرآشیان مسکنی، میرزا قاسمی نام غذائی بومی ومحلی رشت وگیلان است که مانند کوکو سیب زمینی پخت میشود و فرق آن در این است که این کوکو بجای سیب زمین ...
مصیب مهرآشیان مسکنی آپارتاید=رژیمی که بین نژادو رنگ و و فرهنگ تبعیض قائیل است
هابیت ها ساکنین اولیه استرالیا که به گفته بعضی محققین دارای بیست وپنج مهره هستند و با وجود کاوش های باستان شناسان مردم آسیا نمی توانند ثابت کنند که ب ...
دستکش یک اشتباه بزرگ فرهنگستان است زیرا محموله ای مثل ساک یا گاری های تعمیرگاه ها جهت حمل موتور و هرچیزی که کف آن مسطح و استحکاک کمتی داشته باشد وقتی ...
دستکش به عنوان روکش دست این ارمغان فرهنگستان غلط املایی و بی توجهی صریح فرهنگستان است چون محموله ای که مثل ساک یا گاری قرقر مانند چرخ دارد و یا سطح م ...
نابکار بهانه جو
پلید و نابکار و به بچه بهانه گیر هم جَنَس میگویند هنوز در خراسان مرسوم است مثلا میگویند گم کن آن ادم جَنَس را
طوع =اطاعت فرمانبرداریبا میل و رغبت است نه از ترس و واهمه و لذا زمین و اراضی که از روی میل و رغبت و اطاعت امر واگذار میشود اراضی طوع می نامند و این ب ...
فرق عاصو با آسو عاصو سرپیچی از فرمان حق است. ولی آسو یک عمل سو و نیت سو و سرپیچی از قانون مدنی است
سرپیچی از فرمان
عمل گناه
گناه کوچک و جرم
آسو=قسمتی از اضراص و فک و آرواره
آسو=دندان کرسی و سنن طحنه
ریزه کاری های غیر قابل قبول
هیکل کردن و رشد بچه شتر و قوت و توان گرفتن حشی
قد کشیدن و جستن گیاه و نباتات استرشحاً قد کشید جستن کرد
خیس شدن بدن از عرق
جست زدن آهو
رشحات=جمع رشح تراوشات و تراودات نوک قلم نوشته ها چک نویس ها
رشح=تراودات و نوشتجات نوک قلم را نیز گویند اثر قلم بر کاغذ نوشته ها
رشح =تراوش و تراویدن میعانات و جمع ان رشحات و عرق برگونه و بدن را گویند
در اصل جستن است و لذا جستن مایعات از منافذ مشک و سبو و عرق از پوست بدن انسان و رشح الظبی=جستن آهو و استرشحا جستن و قدکشزن نباتات و بلند شدن وقادر شدن ...
خیره چشمی و خیره سری و نا فرمانی کسی که با مافوق خود خیره چشمی و خیره سری میکند
کسی که ذاتا خیره سر و خیره چشم است. مثلا درخراسان میگویند فلانی آدم چشم لَأسی است
خیره چشم. چشمش را لَأس کرد و به من نگاه کرد چشمانش را خیره خیره کرد. هنوز در خراسان مرسوم است امتلاس چشم