پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٥٧٨)
مجمع تعداد زیادی ستاره که بالای یال گاو فلک در تابستان در نیمه کره شمالی طلوع میکند و در نیمه شب تقریبا در بالای سر دیده میشود
خوشه پروین و که بر گرد ستاره نورانی خوشه پروین جمع شده اند
ثروتمند و دولتمند بخشنده
ابر بخشنده و پر باران را هم سحاب ثرء میگویند پس ثروتمندی لایق افراد خسیس و لعیم نیست و شخص صاحب مال و منال بخشنده و جواد را باید ثروتمند گفت
تبذیر و ریزش هم هست چون اگر یک چیز خیس را در حایی خشک بگذاریم مقداری از رطوبت خود را اثر تری میگذارد
ثرء بخشندگی از وجود خود است که واژه اثر و ایثار از آن گرفته شده است
بسیار فراوان و مادر واژه ثروت و کثیر و کوثر است
پیه که روده ها و معده را احاطه کرده و کار دستگاه گوارش را مشکل کرده و برداشتن ان با عمل جراحی هم کار خطر ناکی است و هیچ عمل موفقیت آمیزی نداشته است
کسی که کشتن شتر را آسان میکند چون یک نیزه و کارد بلند در زیر گلوی شتر وحشتناک میزندو شتر را نحر میکند کشنده شتر
قمار باز کسی که به آسانی امرار معاش میکند
قمار چون پول قمار آسان بدست می آید و آسان هم از دست می رود
آسان شده
سمت چپ ولذا چون عرب دستش به آسانی به هرنقطه از سمت چپ بدن می رسید و آلرژی آن را با دست راست خارش میداد ان قسمت را یسر نامید چون آسان به آن دسترسی داش ...
یسر=یثر که معنی ثروت است و توانگری و مال و اموال می باشد. بد بختی ما همین است که عرب هرگونه که ادا کرده همان را ثبت قاموس نموده است چون عرب بیان صاد ...
سرایت کننده و مسری مثل کووید ۱۹ ( کرونا ویروس ) که به آسانی مردم را شکار می کند
آسان راحت
ساری و روان
زون=منطقه ناحیه را در پارسی دری زون میگویند مثل زون نظامی یا زون سبز بغداد که منطقه نظامی و منطقه سبز بغداد که امنیت بیشتری دارند
اسب تیز هوش و همه چیز فهم در شاهنامه آمده گراینده تیز پای نوند همان دست بدخواه کردش ببند
سلسله ساهنشاهی بعداز حکومت اسکندر و سرداران او که ۲۴۷سال پیش از میلاد حضرت مسیح و ۲۲۴ سال هم بعداز میلاد ان حضرت بر سرزمین های پارس حکومت کردند
اشکوب = پایه کوبیده که به طبقات بنا و ساختمان میگویند لذا سلسله پادشاهی پارت ها یا پارس ها بعداز سلوکیان جانشینان اسکندرگجسته یا اسکندر مقدونی چون بس ...
به معنی طبقه و پایه نهاده پایه کوبیده شده است در خراسان به جای ساختمان یک طبقه یا دو یا سه طبقه یک اشکوبه دو اشکوبه میگویند واژه ای میباشد که سرنوشت ...
پادشاهانی که ۲۴۷سال قبل از میلاد حضرت مسیح تا ۲۲۴ سال بعداز تولد آن حضرت ۴۷۱ سال بر ایران حکومت نمودند چون ایرانیان به آنها عشق ورزیدند همه لقب اشک ی ...
چون حکومت پارسی یا پارتی را پایه گذاری مجدد کردند به آنها اشکانیان گفتند
اشکانیان=پایگذاران شاهنشاهی پارت ها بعد از حکومت بیگانگان سلکوی جانشینان اسکندر مقدونی یا سلوکیان پیروان اسکندر
اشکوب=طبقه
اشکوب =پایه نهاده پایه کوبیده شده به زمین واژه مسروقه سرقت شده به عربستان مانند مشک که شده مسک
اشکوب=اگر معرب شود اسکوب میشود چون اس واژه پارسی بوده و اش میگفته ایم به معنی بنیان پایه وکلمه اساس و موسس و تاسیس همه از پارسی سرقت شده است مثل مشک ...
مکان نگاری و عارضه و آسیب سنجی درون زمین و درون بدن انسان و درون کهکشان و سیارات را توپو گرافی می نامند
زاغ=برگشتن حول شدن زاغ البصر برگشتن چشم . =دو زاغ کمان= دو برگشتگی این سر و آن سر کمان که یک شکاف شیار مانند دارد و نود درجه بر گشته است ما زاغ البصر ...
ماطغی=نگشت طاغی و طغیان نکرد و شاید منظور این بوده در خضور پروردگار رفت و هیچ وقت ادعای امتیاز برتری برای خود نکرد . شاید حضرت موسی در ولدی سینا مرتک ...
مازاغ البصر=نگشت متحول چشمانش حول نشد دگرگون نشد
ما=نگشت نشد مثل ماقتلوه= مقتول نگشت کشته نشد
ما=لا است که منفی پاسخ منفی عربی . باین تفاوت لا نه مطلق است ولی ما=نشد و نگشت مثل. . ما صلبوه=مصلوب نگشت به صلیب کشیده نشد
زاغ چشم= سیاهی مردمک چشم بزرگتر از حد معمول است
زاغ=انحراف و تحول و حَوَل مازاغ البصر وماطغی= ما=نه مثل واژه لا=نه است معنی پس نه چشمانش مانند حضرت موسی حَوَل شد ونه طغیان کرد. یعنی مثل یک مهمانی ع ...
زاغ=پرنده ای همکار کشاورزان و همیشه اب که برای اولین باز به زمین شخم زده ّدر شده و کلوخ زار میرود به محض رسیدن اب به حشرات و لارو ها از زیر زمین بیرو ...
زاغ =پرنده زیرک ومشاور و مستشار پرندگان دیگر در داستانهای قدیمی خصوصا کلیله و دمنه و منطق الطیر عطار یاد شده است و جغد دشمن او می باشد چون مانع پادشا ...
زاغ =پرنده ای سیاه و سار گونه است و به انسان بسیار علاقه من است و حتی انسان تا بیک متری او نرسد حرکت نممی کند اغلب غذایش لارو ها و تخم آفات گیاهی است ...
ابدال= در مذهب شیعه اولیاءلله باید حتما معصوم و اولولالباب واولولابصار باشند و هیچ بدلی برای فرد معصوم وجود ندارد ولذا باید مشتهد ومرجع اعاظم داری زی ...
ابدال=تقلب وهابیت و جهان تروریستی است که آنها را به جای اولیاءلله بر مردم اهل سنت جا زده اند واکنون این همه انتحار به حکم و فرمان آنها صورت می گیرد م ...
ابدال=جمع بدل ها
بدل=چندان مشابه است که باید هوشیار باشی تقلبی به جای اصلی غالب نشود
بدل=مثل قلب است ولی قلب نیست اما عوام فکر میکنند تقلبی است
بدل=مثل ومانند هست تقلبی نیست ولی خود او هم نیست
بدل=مشابه اصلی مانند کپی
اغماض=تنگی دریچه بطن چپ قلب دریچه میترال
اغماض=استکاف ورزیدن از بیان حقیقت
اغماض شهود=شاهدی که از شهادت خود داری میکند
اغماض=گویانکردن مشاهدات و مشاهده ها