پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٥٨٣)
بدل=مشابه اصلی مانند کپی
اغماض=تنگی دریچه بطن چپ قلب دریچه میترال
اغماض=استکاف ورزیدن از بیان حقیقت
اغماض شهود=شاهدی که از شهادت خود داری میکند
اغماض=گویانکردن مشاهدات و مشاهده ها
اغماض=پنهان کردن حقیقت
اغماض= نادیده گرفتن نیکی و نکویی و خوبی
اوپانیشاد=فلسفه است و هیچ ربطی به هندوی تنها ندارد بلکه اوپانیشاد ها یعنی فلسفیون اولین کسانی بودند که به بیابان زدندر به تحقیق که از کجا امده اند و ...
اعصار =عصاره هرچیز
بالغ شدن دختر وقتی خود رامی شناسد یعنی اثر حائض ماهیانه و ریگل شدنش را متوجه میشود
رسیدن پسر و تولید ترشح هورمون از غدد هرمونی
اعصار=عصاره و عصر ثمر و روغن دانه افشره میوه ها
اعصار= عصر ها زمان ها قرن ها دوره ها که در اصل نتیجه و عصاره زندگی است
یاسمن=یاس من شاعرانه بوده مثال بیتی از خودم سبزه رویی که بدوش سبزه ناز سمن است مشکبو رایحه از عطر خوش یاس من است
گل خوش عطر و بویی که به رنگهای سفید و زرد و قرمز در ایران دیده ایم ولی بیش از صد گونه انواع و اقسام دارد
سمن= سبزه زار است که شاعران زلف یارا را به تشبیه کرده اند مثلا زلفف سمن سای تو
سمن=سبزه چمن است
سمن=همان مرغ وحشی مرغزار است که ما درچمن میکاریم
کوارانتینو=چل وار آن تو بوده که یعنی چهل شبانه روز در توی ان سپری کردن است از انجا که کشورهای کهن زبانشان از یک مبدا یا سنسکریت بوده خیلی واژگان را ب ...
کورانتینو=قورانتینوی عرب که با بی دقتی آن را غلط و غلوط قرنطینه نموده
کورانتینو شاید چلوانتینو بوده یعنی چهل روز دور از مردم بودن یا خود کورانتینو ی ملت متمدن ایتالیا بوده که عرب آنرا غلط و غلوط قرانطینو و قرنطیته نموده ...
کورانتینو همان قرنطینه عرب است که چون خیلی واژگان را نمیتواند ادا کند مثلا بنگن فارسی مارا بنقن میگفته و هنوز هم روستایی مردم بنگن میگویند تابلو عربی ...
قرنطینه=کورانتینو واژه ایتالیایی است که از چهله یا چله نشینی پارسی یا چهل شبانه روز دعای حضرت مسیح آمده و اقتباس یا انشقاق یافته است و مخصوص مبتلایان ...
پای افزار و کفشی بسیار مفید و بی ضرر برای پا که هم رویه و همه کف یا تخت ان پارچه ای بود و این صنعت که میتوانست بهترین صنایع دستی امروزه به جهان ورزش ...
گیو= پهلوانی که با چند گو پیلتن برابری کند و نام داماد رستم پسرگودرز بود
گَو= دلیر شجاع و لقب دلاوران در شاهنامه است بخصوص گو پیلتن زیاد آمده است
گیو پهلوانی که برابری با چندین گَو پیلتن برابری کند.
یک قوای پنهان و نیمه پنهان در میان دول متخاصم می باشد که تشخیص وابستگی آن به نیروی نظامی دشمن پیشرفته بسیار مشکل است ولی از بعضی کشور های مستعمره ثرو ...
هیبریدی نوعی آفند و تهاجم همه گونه ترکیبی و مرکب از مطبوعات ونشریات حمله فرهنگی وجنگ روانی با استخدام صراخّان قلم بدست وشایعه افکن که تمام بنیاد ها و ...
ترکیب مرکب مخلوط کوکتل
اثر نقطه های نوک قلم که ممتد و به هم پیوسته است و انواع و اقسام گوناگونی دارد که معروفترین انها خط راست و خط منحنی و خط شکسته خط خط خطی و در هم آمیخت ...
خط جاده و طریقی که بر اثر گام های پیوسته رهگذران ممتد گردیده و اثر بر زمین گذاشته است
خط و مش دیگران را ببازی و به مسخره و تمسخر گرفتن است
رفتار و روش و طریق است مثلا خط مش من این است معنی یعنی حاده حرکت و روش من اینگونه است
هیچکدام از معنی های بالا نیست بلکه عشوه عیش را به بازی و تمسخر گرفتن است ولی چون عشوه طالب و مطلوب عاشق و معشوق بوده نکو برداشت گردیده است مثلا هیچ ف ...
عش= همان عاش است که الف آن با فتحه بزرگتر مثل قران های عثمان طاها نوشته شده مثلا کتاب را کتَب نوشته است
عاش اگر عیش شود خوشگذارانی بی حد است
عاش =نوع کوچکتر عیش است
ادامه زندگی و حیات فکر کنم در مرزبان نامه خوانده ام عاشَ المَلک عاشَ المُلک پادشاه زنده باشد کشور زنده است
زندگی بی رنج و غم که معاش از ان گرفته شده است
قطران درخت بلوط سبب طعم و رنگ خوش ویسکی میشود والا اول که خمر گندم یا جوانه آن یا جو و ذرت تقطیر میشود مانند ودکا بی رنگ است ولی وقتی این ودکای دو یا ...
قطران شیره درخت است که انواع واقسام مخصوص دارد.
کسی که تابعینی دارد که از او تبعیت کنند مانند اداره متبوعه یا عتبه یا عتبات مثل شرکت متبوعه و عتبه یا علتبات و لذا شخص و مکان عزیزی که دارای قرب و مت ...
عزیز و متبوعه و متبوع
یک واحد ومقیاس روسی است که برادران ارمنی ما در میکده های کشور ایران رایج کردند و یک چهارم ظرف بود که البته با مقیاس میلی لیتر و میلی گرم و یا سی سی گ ...
به معنی یک ظرف شراب که برابر یک چارک من ده سیر بود لذا نمیدانم چه انگیزه ای می باشد که واحد شراب غرب تابع واحدمیکده های ایران ظرف شراب را ده سیری ویک ...
واحدی بود که در میکده ها برابر با پنج سیر ودکا بود چون یک ظرف شراب از قدیم الایام ده سیر برابر با یک چارک بود پس نیم ظرف نیم چارک بود
نام استاد معروفی که اهنگسا ز و نوازنده پیانو بنام استاد جواد معروفی بود متولد هزار و دویست و نود یک شمسی و متوفای هزار و سیصدو هفتادو دو در شانزدهم آ ...
لقب مبارک محمد ابن علی ابن موسی ابن جعفر ابن محمدابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابوطالب امام نهم شیعیان و یگانه فرزند پسر امام رضا که لقب تقی و پرهیزگا ...
جواد=با جود با سخا بخشنده جدی و کوشا جواد=مرکب جدی و کوشا و دونده و پیشتاز با جدیت