پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٤٩٧)
اولا فلسفه عرفان نیست و خیلی فلسفه ها بدتر از الحاد و خیلی عرفان هامانند عرفان شاعران عرفانی ما که نعوذبالله سوگند بذات جلاله پروردگار بدروغ فقط وفقد ...
دخترم نشاط در پارسی فرقی بین زن ومرد نیست و افعال عربی نیست که مونث و مذکر داشته باشد مانند فروزان هم نام زن است هم نام مرد فرزان پارسی است چرا ه مصغ ...
نشاط همان نشاد پارسی است و فرهنگ نویسان بیسواد برای لاپوشانی سواد خود بی توجه بگفتار روز مره پارسیان و یا بقول آن با سوادان زبان محوری و محاوره عام ک ...
اولا فلسفه عرفان نیست و خیلی فلسفه ها بدتر از الحاد و خیلی عرفان هامانند عرفان شاعران ما که نعوذبالله سوگند بذات جلاله پروردگار بدروغ فقط وفقد برای و ...
پَرپره، ، پروازگر یاد ایام کودکی این نام زیبا را که آن زمان اسباب بازی ما بود بیادم آورد و لذا در پارسی هرچیزی به چرخد پرپره یا فرفره میگویند ولذا سر ...
چهار پَره پر و یا بهتر بگوئیم پرپرو چون شش پره پر و هشت پره پر هم روسیه برای پرتاب موشک ساخته و لذا لازم به بالگرد و چرخ بال نبوده چون در زمان کودکی ...
اگر در واژه لامع دقت کنید می بینید که عرب از آن چون پارسی بوده زیاد استفاده نکرده مثلا برای ماه و خورشید و ستارگان و صورت های زیبا و تابنده و شاعران ...
درخشنده تابان نورانی لامع و این واژه را عرب از لامپ پارسی استراق سمع نموده و با حذف پ ادوات کاربردی عربی بر آن زده است
درختی است بر دوقسم در منطقه گرمسیری نیمکره جنوبی جنوب هندوستان و شمال آفریقوا که از ترکه یک ساله درخشان و ملمع آن آرشه یا زخمه قیچک و کمانچه و در این ...
گعده باید پدر بزرگ قعده و قعود که عرب در فروش فرزند به غلامی مبایعه نامه می نوشت چون در سرگذشت حضرت حر مرحوم پدر دکتر شریعتی خدمت آیت الله اسراری رسی ...
هم پایگی پابپایی همراه شدن همواره و هموارگی لذا در این واژه پارسی باید دقت داشت که عربی نیست که نون بدل میم شود وهموار و هنوار یکی باشد و این هموار ب ...
این واژه از بنیان و پایه پارسی اقتباس گرفته و کسی که پایگاه مالی ندارد هنوز در خراسان بزرگ ما و کشور افغانستان که خراسان نام داشت شخص کم سرمایه میگوی ...
دکه آگه گران گیشه آگاه سازی
آگاهیان
پیوستگی و هم آهنگی در پروژه های گوناگون
دادگر نامه نوشتن به مراجع ذیصلاح برای فایده بری از اموال و ثروت توقیفی چه حقیقی و چه حقوقی و چه بین المللی اعاده دادخواهی در بهره گیری از اموال راکد ...
هّلَکّ الصهیون صهیونیسم هلاک و نابود شد
کسیکه حسابگر فواید که فایده شامل تمام شغل ها از تولید و صنعت و کشاورزی و دامداری و ترابری و سوداگری گ رفته و همه و همه در این واژه مشمول همانمالیات ب ...
واژه ای بنام راهله نداریم و بانویی که نامش را راهله ثبت دفتر آمار کرده اند میتواند از مامور ثبت احوال شکایک کند چه میشود تمام روستا های پارسی مارا در ...
همان لوستر لاتین و یافرانسوی است
نام اصلی قندیل که به شکل یک دلمتشکل از چندین دل بر سقف تالار و ایوان می آویزند و این از هنرهای زمان هخامنشی است و تائیس روسپی اسکندر از مستی با روغن ...
چلچراغ وپارسی آن چندیل یاچندِل میگویند چون از چندین دل به شک یک دل به هم پیوند و داخل ان شمع یا روغن می افروختند که حرف ی بجای کسره عربی آمده و مرحوم ...
بره آهوی کمتر از یک سال و بیشتر از شش ماه و همان شادن است چون عرب ژ نداشت نخست وزیران دانشمند ایرانی که در دربار خلفای بنی عباس رخنه کرده بودند و خلف ...
گذر کننده و نام شتر است که هنگام رحیل با توشه و لوازم سفر بر آن سفینه صحرا و کوه و بیابان نورد بر آن می نشینند و رحیل میشوند فقد زیباترین نام ها واژه ...
خروس صحرائی که بسیار زیبا و مانند طاووس یا صراخ رنگارنـگ است بعضی آنرا با قرقاول اشتباه گرفته اند اما خروس دشت از قرقاول زیباتر است متاسفانه با خشک ش ...
گذار آنی و بی توقف مانند ثانیه شمار ساعت راحل یا راحله مثل شتر که نام دیگر عبیر و شتر است و راحل هم در عربی به معنی عبیر میتوان گرفت
در حال گذر و ارتحال وسپری شدن ایام با توشه لازم مثلا گذران زندگیم میشود یعنی توشه ام گذران زندگی را پاسخگو است و این حیات در حال ممات را کفایت میکند. ...
گذار نموده مانند ستاره هاو سیارات چند قرن یکبار
گذار کسیکه از گذرش مردم سیر نشدند و از در گذشتش اندوهگین شدند
دسته آچار باندازه های مختلف که از شش میلی گرفته تا پنجاه میلی که نوع مرغوب آن برای سفت نمودن یاتاقان درجه دارد مثلا اگر پیچ رویش صدوبیست نوشته باشد آ ...
به فتج جیم کسیکه بسیار خود ارضائی میکند. وعلاقه به ان دارد
به ماست و قاتق و دوغ گوسفند که اسید لاکتوز و چربی آن بیشتر است و برای دوغ فروشان هم عیار بیشتری دارد چون بیشتر پذیرای آب و نمک است جُغجُغو میگویند ول ...
بکسر جیم بچه ای ای که زیاد در گریه جیغ میکشد و این واژه از شیون جغد و کوف گرفته شده و در خراسان خانم ها و دایگان میگویند بچه فلانی مثل کیف که همان کو ...
همان پلقدم پارسی عربی است و درست آن پلگام است که هر گام بزرگ یک انسان صدو هشتاد سانتی متر قد که یک قد متعارف استنه کوتاه است نه بلند و هر گام یک گز و ...
فن آوری تخصصی کار آموز حرفه جو
کارفرما مربی کار استاد کار مربی و ارباب عربی شرک بدرگاه حضرت پروردگار جلتاسمائه است. چون مصدر رب است و خداوند لایزال ربالعالمین است ولیعرب همه چیز را ...
ضرب المثل هم در پارسی حکم طنز و جوک را دارد
لطیفه جوک طنز
چایگاه ایستادن که مخفف آن ایستگاه شده است
انوشیروان در شکارگاه حاجت نمک کردامیری روانه روستاشدکه نمک بیاورد فرمود نمک به بهابگیر گفت نمک را قدری نیست که بها بپردازم گفت بیدادگری هم اول قدری ن ...
قور به برجستگی های محدب زمین هم میگویند و در پنجاه سال پیش به موج های جاده های خاکی و شوسه میگفتند چه جاده بدی است تمام قور قور است و شاید قبرستان هم ...
aistongahیاistangahهمان ایستگاه امروزی است که مخفف ایستادن گاه است و این واژه یا از سنسکریت یا از پهلوی و یا از پارسی دری دوقرن پیش که انگلیس بر شبه ...
ایستگاه جای ایستادن وهنوز در خراسان و افغانستان کاربرد دارد و istation انگلیسی از این واژه قشنگ اقباس و انشقاق گرفته است
جایگاه پرستاران که به اشتباه ایستگاه پرستاری نامیده اند و ایستگاه باید محل استراحت پرستاران باشد نه نام محل کارشان پس بهتر است بگوئیم پرستارگاه
حالت تهوع شور زدن دستگاه گوارش رفلکس معده در قدیم میگفتند دلم شور میزند و آشوب میشه و حالت حال به همخوردگی دارم
طوّاع بالکه با ید واو مشدد باشد تا طمع و طماعی مستبد بیدادگر را برساند و لذا تاکنون این واژه کاربردنداشته ولی اکنون بیداد گری در منطقه به سمت و سوی ط ...
کسیکه اطاعت بیشتر بی چون و چرا از مستضعف و اسیر و کنیز و ملت مستبد پذیر و قلم های شاعران و نویسندگان و خبرنگاران و دانشجویان تحت سلطه مثل حکومت طالبا ...
گاوبردی دستگاه خرمن کوب سنتی است که شرح آن در بردی که نام گردونه ای است که بدنبال دو عددگاو و یا دو عدد قاطر می بستندو تا وقتی که ماشین آلات کشاورزی ...
دستگاه گردونه ای است که جهت کوبیدن خرمن بدنبال گاو و یا قاطر می بستندبا آن خرمن چو وگندم را میکوبیدند و تا زمانیکه دستگاه خرمن کوب اختراع نشده بود با ...
با سلام از مدیریت و فرهنگ سرا یا دبیرخانه فرهنگی آن فرهنگستان بزرگمهر. خواهش دارم که شرح واژه بردی را از شرح حال دموز حذف یا جدا نمایند