پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٥٣٧)
گاردگرفتن. از بهر جدال
خشم گرفتن بهر مبارره
جناب رَستا رَستن که معنی خوبی ندارد به غلام و کنیز رها شده و صید رها شده رَستا میگویند تو نگاه به مکالمات روزمره تهران که همه پراز اشکال ادبی است و س ...
روئیده شده رسته شده سبزشده و نامی هم پسرانه وهم دخترانه است چون نام های پارسی مانند ادوات و آدات پیشه زن و مرد ندارد فقد لسان انگلیسی و عربی است که ف ...
نگران دل واپس منتظر در میان در نشسته در حال انتظار
تفرجگاه مکان زیبا و تفریحگاه اتفاقا هم تفرج و هم تفریح هردو عربی میشوند که پسوند گاه پارسی را پذیرا شده اند من بارها نوشته ام که عرب تمام ادبیات حتی ...
همان تفرجگاه است که نیمی عربی و نیم دیگرش پارسی است
محراب محل حرب رزمگه با هوا و هوس های شیطانی
رزمگاه نبردگاه هم آوردگاه چماقگاه
استیضاح است چون در هر مورد باشد صاحب پرسش توضیح جامع در حد اقناع می خواهد
پرسش گری. وپاسخ خواستن اجباری به طور کامل وکلای ملی از مسئو لین دولی پرسشگری وکلای ملت از مسئولین دولت بدوگونه است علنی و رسانه ای و مخفی و محرمانه ا ...
بابو از بابا بزرگتر است ودر خراسان به بابای بابا بابو میگویند لذا چون دو آبادی یکی در حاشیه شیله دریای پارس مابین شوش وشوشتر بنام بابو و دیگری در جزی ...
همان حضرت عربی است که ایرانیان به بختگان فرزند سوخورا وزیر و حکیم دانشمند دربار خسرو انوشیروان دادگر میگفتند
همان حضرت است که از پاس احترام به وزیر دانشمند انوشیروان عادل میگفتند
حضرت. . فرزانه فر. . که فر وجلالش حاضر است بزرگ فر، ، یا بزرگمهر، ،
بزرگ فر، ، فرزانه فر
ردا پارسی است و باز برابر پارسی آن کجاست حکیم طوس می فرماید. . چوما صدهزاران فدای توباد خردزآفرینش ردای تو باد فرزانه فر. . فردوسی طوسی
پیش ردا چون کسوت مصدر کسا که همانا ردا و عبای پارسی است و ردا و عبا هم مخصوص مغان زردشتی که بمقام مهرباش یا مهربان ویا مهربُدی ومهرتاشی میرسیدند چق پ ...
ما در هرمزگان تنهاقبیله شیعه مذهب اثنی عشری هستیم و لی اینجا که آمده بودیم مردم بلاد بیهق و سبزوار ما را سنی میپنداشتند والا میخواستیم خومان را سنی م ...
ابوموسی همان بابو موسی پدر بزرگ ما عشایر سوری خراسان است که از جزایر سیری در سبزوار رحل اقامت افکنده ابم چون با طایفه بلوچ ها و عشایر چاه تلخ که بررگ ...
باید فرهنگستان در کتاب های درسی هم نگّاشی را جا بیندازد می ترسم به من اتهام نازی و ناسیونالیستی که از آن متنفر وانزجار دارم بزنند من وطن پرست هستم ول ...
سمن را با یاسمن اشتباه نکید گل سفید و سفید مایل به زرد خوش عطر و بو یاسمن یا همان یاس عامیانه است خوب است در این باره به غزلیات حضرت حافظ رجوع کنید، ...
عکس سلفی با دوربین کوچک پیش رو
عکس سلفی
عکس سلفی خویش نگاشتن
پیش نقش پیش نگاری. . پیش نگار، پیش نگاشت. پیشش نگاشتن
نَگّاشی و قاف معرب گاف است که از نگاشتن و نگار گری آمده است
پیش سلف فروش پیش فروش و نوعی مبایعه عرفی و شرعی حلال است اگر کفتر گلوی چاه گیری نشود و انصاف رعایت شود و قانون نویسان ما بجای کارمزد وام چرا مانند پن ...
هرچیزی و هر کالائی در گرو و مرهون کیفیت آن است در این واژه مرحوم دهخدا خودش نشئه و منگ مخدرات بوده یا مست شراب و شنگول چرس و بنگ بوده که سرخوشی و لذت ...
غاز در عهد قاجار کم ارزش ترین واحد پول ایران بود که یکدهم ریال برابر با دوشاهی بود و در اوایل سلطنت پهلوی حذف شد
مرحوم علامه دهخدا واژگان پیش پا افتاده را حتی نتوانسته معنی کند کیف لذت و خوشی هرچیز را میگویند حتی در پیاده روی در خراسان رسم است که اگر سواره ای بر ...
ظرف پنبه ای که دو برابر تیچه است که یک عدد آن بار چروا یا همان چهار پا و الاغ است که در برداشت حمل غله از خرمن تا منزل و انبار کاربرد دارد چون سنگین ...
کیسه گلیم مانند پنبه ای نصف ظرفیت جوال صدوبیست کیلویی است ولی تیچه حداکثر هفتادوپنج کیلو که دو تیچه بار قاطر و چهار. تیچه بار شتر و لذا بین ساربانان ...
درافغانستان به کلند ران به جای کلند قفل ران میگویند دقیق نمیدانم چه سالی بود و هنوز آیت الله حاج شیخ ولی الله اسراری زنده بود یک گله ای گوسفند از غوث ...
به اندیش گه اندیش است اصلا ترس وتجنب وبیم و هراس تقوی نیست و رژیم غذائی است که آنهم به اندیشی بهداشت وجود است
کلندزانوی دست که به آن آرنگ یا معرب آن آرنج است که عرب به آن مرفق میگوید و آیه 5سوره مبارکه مائده. میفرماید فاغسلو وجوهکم و ایدیکم الی المرافق صورت و ...
لگد با کلند زانو که باشتباه به آن کنده زانو میگویند در قدیم کسی را که از اردو بیرون میکرده اند با طعنه میگفتند با اردنگی بیرونش کردن و طریقه زدن آن ا ...
شلقت لگدی است که بر پاتن یا باسن می زنند هنوز در خراسان خصوصا سبزوار میگویند شلقت اردنگی یا الدنگی به او زد و بیرونش کرد
چرک پالود، پلشت، که با صد هزار پالایش تمیز نشود کثیف تمیز میشود اما پلشت و لچر و نه
خلیج عربی است و شیله دریا می باشد شیله رود هم داریم که عرب غلط استراق سمع کرده و به آن شریعه گفته چون در عرب نوشتن و دفتر وسیله ارتباط جمعی نبود بلکه ...
شِ ر آب همان شاخ آب است و عرب واژه شریعه مثل شریعه دجله و فرات را از شِر آب گرفته و نام وسیله باز و بست آب هم که شیر نام گرفته از آن سبب است و در اصل ...
کسیکه هر شر پارگی لباس تنش نامرتب یا دوخته و یا پوشیده است
گنه آلود شستشوئی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد زتو این دیر خراب آلوده. . . حضرت حافظ که الحق تفسیر آیه قصاص است که حضرت پروردگار به قصد تنبُّه ن ...
وقتی گناه و بزه اتهام محرز شود مضان متهم مجرم میشودو بزه اتهام مبدل به جرم میشود که فقه حدود و مرز برایش تحدید نموده به همان خاطر به قصاصش حد میگویند ...
خپ از ترکیب دو واژه پارسی خواب وکپ یعنی صاف خوابیدن که برجستگی بدن دیده نشود بدست آمده هردو هم پارسی است چون عرب به خواب نوم میگوید
دست چک و خود را روی زمین پهن کردن که به آن خپ هم میگویند
کپ به معنی پهن و صاف بدون معقر و محدب اپزاری است که در آشپزی نانوایی بنایی کشاورزی و چاه و چاله زنی عمدا چاه کنی ننوشتم چون بیسوادان فضول صنعت سه هزا ...
گیومه دوبله پرانتز است که امپراطوری ایران و روم مشترکا برای واژگان تاکیدی و یا مثتثنی البه پرانتز مستثنی بود وگیومه چون دوبار نوشته میشد تاکید پا فشا ...
پرانتز پارسی ومشترک پارانتز لاتین و فرانسوی است و همان منحوط عربی است عرب داخل دایره مجزا میکرد و میگفت منحوط به محیط است ولی پارس و روم از گیومه و پ ...
محیط شدن در محوطه دشمن انحطاط عربی و گردان بر وزن گرداب را معنی کردم ولی اگر گردان با ضمه که از تقسیمات نظامی است به معنی دلیران نام آوران ما وقتی ای ...