پیشنهادهای RoYa Zi (٣٢)
We were never properly compensated for our work دریافتها با کاری که انجام میدادیم چندان متناسب نبود در تراز بودن. متناسب بودن
South African Standard Time ( SAST ) وقت استاندارد افریقای جنوبی
EAT = East Africa Time به وقت شرق افریقا
I had even sealed my heart off from them حتی در قلبم هم با اونها قطع رابطه کردم ( دیگه حتی اجازه نمیدادم تو قلبم هم به یادشون باشم )
Every drop request you هر درخواست لغو که دریتفت میکنید
Graham will touch base with Alex to make sure why that happens گراهام با الکس میخواد صحبت کنه تا ببینن چرا این مسأله پیش اومده Touch base with صحبت ...
We consider those debts retired meaning آن بدهیها تسویه شده اند.
I still don’t feel settled in my job هنوز به کارم عادت نکردم I feel settled راحتم
Snow preppers خدمات مخصوص بارش برف
دامداری
راهنما
زمان محدود ۱۰ - ۱۵ دقیقه ای برای پرسش و پاسخ بعد از خاتمه جلسه اصلی
گرداننده جلسه
Last gaspers دقیقه ی نودیها ( کسانی که کارهاشونو میزارن برای دقیقه ۹۰ )
That’s the way the cookie crumbles آش کشک خاله ات هست، بخوری پاته نخوری هم پاته. همین که هست
We avoid creating unnecessary drama ما از ایجاد بحرانهای غیرضروری پرهیز میکنیم drama بحران
He was a man of integrity او مردی با عزت کلام بود Integrity عزت کلام Integrity: uncompromising adherence to moral and ethical principles
They are shorthand for ways of being or philosophies of life آنها شکل ساده شده ی شیوه های بودن یا فلسفه های زندگیند. Shorthand فرم یا سیستم ارتباط ...
it’s on its way, but I wouldn’t hold your breath ( نامه ات ) تو راه ، ولی نمیخوام منتظر نگه دارمت. hold one’s breath کسی رو منتظر نگه داشتن
Each of which promotes unclogged follicles and hair growth. رفع مسدودیت شده، باز شده ( در اینجا ) فولیکولهای زنده
Each of which promotes unclogged follicles and hair growth. رفع مسدودیت شده ( باز شده )
رهنمود. راهکار.
It doesn't seem to make any difference because your family is so ingrained . =Their behavior is so deep in them that they can't see it. به نظر می ر ...
To provide what is needed, especially unexpectedly and at the last moment. فراهم کردن مایحتاج بویژه غیره منتظره و لحظه ی آخری Paul came up trumps ...
Rebutted
یک حکم رسمی برای حضور در دادگاه یا پرداخت جریمه انجام چیزی غیرقانونی Traffic citations اخطار رسمی پرداخت جریمه های رانندگی
جذب و جمع آوری کمکهای مالی ( اعانه ) Letters of collection نامه های در خواست کمک مالی
We’re stretched at the moment, otherwise we’d go. ما الان بی پول هستیم والا میرفتیم.
He’s stretched او بی پول است.
…. got caught up in my addictions … ماندن در عادتهام، …. برگشتن به اعتیادهام
Integrity chubbs us عزت کلام ما را محکم نگه میدارد. قفل کردن. میخ کردن