پیشنهادهای نَپیر اَسو (٣٧٣)
لری بختیاری خَو ( khaw ) ، اِلال ( elal ) :خواب خَوْنیدن:خواباندن خَوْسِهِستِن:خوابیدن خَوینkhawin:خواب آلود خَوْسِهِستُم: خوابیدم خَوْسُم:میخوابم
لری بختیاری وَچیر:دستور، فرمان
لری بختیاری دُشدُش، آنتِریک:تحریک
لری بختیاری ایتاژ:احتیاج، نیاز ایتاژین:گدا، نیازمند ایتاژیهْ:بدبختی، دربدری
لری بختیاری تَلپیسَ:متضاد، تضاد
لری بختیاری بَسیم، خَش:خوش، خوب
لری بختیاری وَلم، خَش:خوب، عالی، درجه یک
لری بختیاری لیش:بد لیشیهْ:بدی لیشسُوَ:بدذات
لری بختیاری پَلگار:قانون پَلگارَل:قوانین در لری بختیاری دو واژه پلگار و داته به معنای قانون می باشد اما واژه ی داته بسیار بسیار کم استفاده میشه
لری بختیاری پَلگار:قانون
لری بختیاری دَخشَگ، خیشکال:وظیفه
لری بختیاری گِرامَکَ، گیپَک:مال، ثروت
لری بختیاری اَرپَکarpak:لذت مثلا:ژِس اَرپَک گِرِئدُم یعنی ازش لذت بردم
لری بختیاری ایژَizha:تمنا
لری بختیاری موتکَmutka:حلوا
لری بختیاری نَگَسپُوْ، هَرِتَر:نگهبان
لری بختیاری وِئِرکَve erka:گرگ
لری بختیاری وویَوْwuyaw:هوا
لری بختیاری وَهَیwahay:اهمیت
لری بختیاری گُژین، بیژال:مهم
لری بختیاری اِسپینَespina:اضافه
لری بختیاری وُچَکwochak:اجاق
لری بختیاری پورمانگ:بدر، ماه شب چهارده
لری بختیاری پورمانگ:ماه شب چهارده ، بدر
لری بختیاری مِنَوْmenaw، مِنَوْشْچیتْرَmenawshchitra:منوچهر
لری بختیاری پَدیمُوpadimow:تعادل، اعتدال
لری بختیاری پُوتیکَpowtika:فندق
لری بختیاری پَرَگوتنیدِن:بخشیدن، معاف کردن پَرَگوتِهِستِن:معاف شدن، بخشیده شدن پَرَگوت:معاف پَرَگوتنا:معاف کننده
لری بختیاری زوموبورتzumuburt:زمرد
پولاد واژه ای پارسی در لری بختیاری میشه پولاپَت و در پارسی پهلوی پولایپَتا آمده است
لری بختیاری شَپ:دست لاگِرمین:پا
لری بختیاری دارگَردِنیدِن:اعدام
لری بختیاری زِواzewa:کتاب زِوائیدِن:خواندن
لری بختیاری دائیتا:سن، عمر
لری بختیاری دادرُونیدِنdadrowniden:حمل، حمل کردن
😅 در پاسخ به سعید قشقایی من هیچ نیازی نمی بینم که جواب پانترکان معروف رو بدم. دلایل تو ایناست؟ فقط برو نسب فیوج های قشقایی رو بخون ببین از نسل کی ان ...
لری بختیاری چَلcgawl، لَسمlasm:فلج
لری بختیاری دای، چَژ:داغ
خرم آباد شهری کهن و لر نشین که در عهد کهن ایلامی خایدالو نام داشت
لرستان فقط یک استان نیست بلکه تمامی اراضی لر نشین یعنی از کرمانشاه و خانقین و بغداد و خرم آباد و اراک و همدان گرفته تا لار و دشتستان و دیلم و گناوه و ...
در اصل قلیوند است که در لهجه ی زبان لری ق به ک مبدل شده است از ایلات لر شمالی
لری بختیاری گین:جان
از بزرگترین ایل های قوم لر برویی زایار لر
اندیمشک شهری تماما لر نشین که در زمان هخامنشیان و ساسانیان از شهر های آباد بوده و نام آن نیز شهر لر بوده است
در زبان لری بختیاری به معنای یک فرد مسن که گذشته های پیشینیان را میداند. کلا این واژه به صورت کنایه ای به کار میرود و استعاره از دانا و دانشمند است ک ...
اَسو در زبان لری بختیاری به معنای دانا و دانشمند است
در زبان پارسی پهلوی واژه ی آناپیرا بدست آمده که برخی از محققان آنرا مادربزرگ ترجمه نموده اند. آنا به معنای مادر که همچنان در زبان افغانها هست و پیرا ...
لری بختیاری پَریسپَparispa:دیوار
کدوم ۱۲۰۰سال پیش؟کدام سنگ قبر؟ هزارسال پیش جدتون منگو مشغول راهزنی بود تا قبل از حمله مغول قشقایی اصلا وجود خارجی نداشت. قشقایی پیش قراولان ارتش مغول ...
لری بختیاری ماناکی:شباهت