پیشنهادهای عباس اسماعیلزاده (١٠٤)
گشت و گذر؛ گشت و گذار سیر و تماشا ( به گویش دری ) سَیل و تماش به سویدی ( سوئدی ) utflykt
جگرخون، خون جگر ( khon - jigar ) بسیار اندوهگین، خیلی غمگین او را دیدم و جگرخون به نطر می رسید به انگلیسی: depressed; sad به سویدی ( سوئدی ) : sorgs ...
SRHR به انگلیسی Sexual and Reproductive Health and Rights به سوئدی ( سویدی ) Sexual Reproduktiv H�lsa och R�ttigheter حقوق ( مدنی ) و سلامت تکثر جنس ...
creative کلمه ی صفت است و دارای دو معنی 1. نو آور، نو آورنده، مبتکر: شخص مبتکر creative person 2. ابتکار آمیز نقاشی ابتکار آمیز creative drawing
توجه مبذول نمایید توجه مبذول فرمایید
مهین ( با تلفظ متداول "مه یین" ma - i:n" ) در گویش دری کاربرد بیشتر دارد و صرفاَ به این معانی: 1 ـ لاغر ـ آدم قد مهین ـ شخص لاغر اندام 2. باریک؛ ناز ...
پی تی اس دیPost Traumatic Stress Disorder = PTSD اختلالات روانی ناشی از آسیبهای ماندگار ـ ناخوشیهای روانی که در اثر صدمات شدید جسمانی یا روانی و یا ...
دچار دچار شده مصاب به بیماری سرطان
Post Traumatic Stress Disorder به انگلیسی Posttraumatisk stressyndrom به سویدی ( سوئدی ) اختلالات روانی ناشی از آسیب های ماندگار ( مهندس اسماعیلزاده ...
زبان باز و هرزه گو داد و بیداکن و بی آبرو لچری کردن: داد و بیداد و آبرو ریزی کردن
در گویش دری آدم ناتوان و درمانده آدم لاغر و ناتوان آدم پیر و لاغر آدم بیمار و ضعیف
استحاله در بیولوژی به معنای تبدیل شدن یک چیزی به چیز دیگر؛ به گونه نمونه تبدیل شدن کرم ابریشم به پروانه استحاله به انگلیسی: metamorphosis استحاله به ...
اشاره خوب؛ رهنمایی مفید useful hints اشاره های خوب؛ رهنمایی های مفید
تنبه ( دری ) ، تمبه ( در تلفظ عامیانه ) ـ تخته چوب یا میله ای به جهت اطمینان و محکم نگهداشتن به پشت در ( دروازه ) می گذارند
چاشت ( دری ) ظهر نان چاشت / غذای چاشت ناهار نیم چاشت ( ni:m cha:sht ) حوالی ساعت ده تا ظهر از صبح تا چاشت در مکتب بودن از صبح تا ظهر در مدرسه بودن
چارمغز، چهارمغز
میوه و خوراکه ای که به گونه میان وعده در هنگام بعد از ظهر تا عصر خورده شود. ورزشکاران را به عصریه دعوت کردن
چکاوه، شکرآب جوش داده و غلیظ، شربت جوش داده و غلیظ چکاوه جلبی ( زولبیا ) ، شربت غلیظ و به قیام آمدهء زولبیا baking syrup چکاوه نان و شیرینی پزی
pass
confirmation send confirmation تاییدیه فرستادن
مایه گذاری ( به معنای مجازی ) ؛ سرمایه گذاری ( معنوی ) investment سرمایه گذاری روی آموزش کودک investment in child's education
( در جمع ) منسوبین، کارمندان staff منسوبین سفارت embassy staff
pedagogy آموزش و پرورش ( علوم تربیتی ) تعلیم و تربیت، تعلیم و تربیه ( کودکان و اطفالی که برای آموختن مشکلات ( به ویژه ذهنی ) دارند
دبیر آموزش و پرورش ویژه در مهد کودک، کودکستان ( و دوره پیش دبستانی و ابتدایی ) معلم آموزش و پرورش اختصاصی کودکان ـ کسیکه پس از اتمام دوره تربیت معلم ...
حنا ( عربی ) خینه بند ـ دستمالی که روی خینه تازه ببندند خینه بندان، شب خینه بندان ـ شب پیش از شب عروسی که کف دست عروس و داماد و نزدیکترین بستگان شان ...
1. حظ بردن 2ـ مزه بردن از؛ حال کردن
1ـ حظ بردن، لذت بردن 2ـ مزه بردن از
تپ تپ دل، تپش دل ( نه به معنای ضربان قلب ) تپش دل به گونه ای که گویا آواز آنرا انسان می شنود چنانچه در هنگام هراسیدن یا شتابان دویدن
به شور آوردن، تحریک نمودن عصاب خورد کردن
پرس و جو کننده؛ مامور تحقیق؛ تحقیق گیرنده؛ مامور تحقیقات
امانت ـ کتاب عاریه نمودن، کتاب به امانت گرفتن
تاب آوردن، دوام آوردن؛ مقاومت کردن
1. تولید مصنوعی صدای انسان 2. صدای مصنوعی انسان
تکمله
اصوات شناسی، علم اصوات ـ علم شناخت و مطالعه آواهای زبانی
mimique ( فرانسوی ) : تغییر حرکات چهره و صورت ـ با تغییر حرکات صورت مطلبی را بیان کردن
prestige
کرامت؛ فضیلت؛ حرمت؛ شأن
لوله یا چیزی که شباهت به نول ( منقار ) پرنده داشته باشد. نوله آفتابه، نوله کتری. سر نوله شکستن یعنی نوک لوله شکستن
1. اقلیم هوشمند 2. اقلیم هوشمندی
ویب جو، ویب یاب ( در علوم کامپیوتر و اینترنت )
( در علوم کامپیوتر و اینترنت ) ویب جو، ویب یاب
in case ( conjunction )
به این شکل 1. in such a way, in this way 2. as follows 3. like this
موافقت نامه 1. agreement 2. approval 3. assent
مقدوریت: توانانی، قدرت capability possibility
بناگه، به طور ناگهان spontaneous reaction واکنش بناگه
به طور ناگهانی؛ ناگهان؛ ناسنجیده
1. پیش از آغاز؛ پیش از، قبل از 2. استقبال از آمدن کسی یا چیزی. مثال: به پیشوازی نوروز، به پیشوازی مسافر
آوازه انداز ـ آنکه به دروغ آوازه بیندازد