پیشنهادهای بهروز کاکوان (٧٩)
هَزاره ها یا خزرها از لشکریان چنگیز مغول بودند
به ترکان فارسیزه شده افغانی گویند
طبری نام یک قوم ساکن کوهستان البرز است که بخشی از آن ها به جلگه مازندران مهاجرت کردند و سکنی گزیدند.
مازندران نام جلگه هیرکانی است که مردم طبری به آن گویند.
مازندرانی نام یک قوم یا یک زبان نیست. مازندران نام یک منطقه جلگه ای بین کوه های البرز و دریای خزر است که در گذشته با جنگل پوشیده بود. در ۲۰۰سال اخیر ...
به معنای خانواده زبانی از شبه قاره هند تا اروپا
دارندگان اسب، سوارکاران
پارس یک واژه ایرانی است و با نزدیکی horse ریشه هندواروپایی دارد که با فارس وارد عربی شده است به بزرگان پارس اسپهبد یا هزاراسپ، لهراسپ، تهماسپ و . . ب ...
فرس یک واژه ایرانی است و با نزدیکی horse ریشه هندواروپایی دارد که وارد عربی شده است به بزرگان فارس/پارس اسپهبد/اسفهبد یا هزاراسپ، لهراسپ، تهماسپ و . ...
پیچا در زبان غرب مازندرانی به معنای گربه میباشد
یک واژه مازندرانی ( غرب مازندران ) به معنای هزار چشم
گیلک به معنای یک قوم
رودسر به معنای بالای یک رود
پولادی یک نام خانوادگی در روستای اوشیان چابکسر.
کوچصفهان نام یک محله در گیلان به معنای اسب های کوچک.
دری به معنای دری وری، یک زبان نامفهوم.
سد مِیجَران سدی در رامسر.
کاکویی یک نام خانوادگی در رمک رامسر.
راشدی به معنای در مسیران رشد. راشدی به معنای خلافت.
برمکیان از خاندان های قدرتمند ایرانی در خلافت عباسی. نوادگان این خاندان امروز با نام خانوادگی رمکیان در منطقه رمک رامسر زندگی می کنند.
غلام به معنای برده.
نام کشوری، در گذشته میان مارها و جنگل ها ساخته شد. این نام ریشه فارسی دارد.
واژه کِلا دگرگون گشته واژه کَلاک ( kalāk ) و کَلات ( kalāt ) در مفهوم قلعه است که در زبان مازندرانی بصورت کِلا ( kelā ) ، کَلا ( kalā ) و کُلا ( kolā ...
رشت به معنای روییده شده است
ام اوو ییان به معنای فرزندان مادر اب
نام دیگر رود آماردوس ( یونانی )
در زبان فارسی صفت بعد از اسم می آید، اما در زبان طبری ( همانند انگلیسی ) صفت قبل از اسم می آید. مثال: فارسی: گرگ بزرگ ، طبری: گته ورگ ، انگلیسی: Gre ...
رمک نام یک منطقه در رامسر.
عباسی به معنای رنگ بور. عباسی به معنای خلافت، کاروانسرا، سکه، گل، شعر.