العرش

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عرش (۳۳ بار)

«عرش» در لغت به معنای چیزی است که دارای سقف بوده باشد و گاهی به خود سقف نیز «عرش» گفته می شود مانند: أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَة وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها: «مانند کسی که از کنار قریه ای گذشت در حالی که آن چنان ویران شده بود که سقف هایش فرو ریخته و دیوار بر سقف ها در غلطیده بود».
گاهی به معنای تخت های بلند همانند تخت سلاطین نیز آمده است، چنان که در داستان «سلیمان»(علیه السلام) می خوانیم که می فرماید: أَیُّکُمْ یَأْتِیْنِی بِعَرْشِها؟: «کدام یک از شما می توانید تخت او (بلقیس) را برای من حاضر کنید»؟
و نیز به داربست هایی که برای برپا نگه داشتن بعضی از درختان می زنند، عرش گفته می شود; در قرآن می خوانیم: وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَ جَنّات مَعْرُوشات وَ غَیْرَ مَعْرُوشات: «او کسی است که باغ هایی از درختان داربست دار و بدون داربست آفرید».
ولی هنگامی که در مورد خداوند به کار می رود و گفته می شود «عرش خدا»، منظور از آن مجموعه جهان هستی است که در حقیقت تخت حکومت پروردگار محسوب می شود.
معنای دیگری برای «عرش» نیز هست، و آن در مواردی است که در مقابل «کرسی» قرار گیرد، در این گونه موارد «کرسی» (که معمولاً به تخت های پایه کوتاه گفته می شود) ممکن است کنایه از جهان ماده بوده باشد و «عرش» کنایه از جهان ما فوق ماده (عالم ارواح و فرشتگان).

پیشنهاد کاربران

بپرس