پیشنهادهای امیرارسلان فراهانی (٤٥)
ناگهانی باز کردن
شوم و مدیُمن
۱ - رسیدن ویا دادن و یا دریافت کردن ( اطلاعات، اسنادو. . . ) ۲ - رسمی شدن ( بخصوص مدارکِ حقیقی و واقعی ) ۳ - نمایان شدن ( بطوری که هر آدمی متوجهش م ...
a word that is used before a noun in order to show which thing you mean. In the phrases ‘the car’ and ‘some cars’, ‘the’ and ‘some’ are determiners
With ( all ) due respect در نهایت ( کمال ) احترام این عبارت زمانی استفاده میشود که بخواهید مخالف یا انتقادِ خودتان را مودبانه عنوان کنید اغلب هم بی ...
پاک کردن - تمیز کردن ( بخصوص به وسیله مالش روی سطح )
سختگیر و عبوس
تدارکات - مایحتاج - مُفاد - آذوقه
اگر " اسم " باشد به معنای : رفتار و کردار اگر " فعل " باشد : ۱ - عملی کردن - انجام دادن - عمل کردن ۲ - رفتار کردن conduct yourself ۳ - هدایت کردن ...
اگر اسم باشد - - - - - > ۱ - مزیت - سود در جملات بدین شکل می آید : ( . . . gain in. . . / gain from. . . / gain for ) ۲ - افزایش در جملات بدین ...
حضار _ مخاطبین ( هم میتواند تماشاگران باشد، هم میتواند شنوندگان )
۱ - ناتمام ۲ - طرفدار ( علاقمند ) ۳ - جزئی
بهینه کردن ( بدین معنا که حداکثر استفاده یا لذتِ چیزی را بردن )
۱_ مقطع تحصیلی ۲_ سطح ( منظور از سطح ؛ رتبه یا درجه خاصی از چیزی است. )
جسارتا عینا ترجمه لانگ من و کتابِ آکسفورد را عرض میکنم: خشنِ بی رحم _ وحشی
فقط همین ۳ تا معنی را میدهد دوستان : ۱ - هم زدن _ میکس کردن ۲ - به حرکت درآوردن ( به طور آهسته و اندک ) ۳ - تحریک کردن یا برانگیختنِ احساسات
فردی که در فروشگاه ها پاکتِ مشتری را پُر و یا گاها براش حمل میکند عمدتا جنبِ صندق می ایستند
۱ - متوقف کردن ( دست کشیدن از انجام کاری ) ۲ - ترک کردن ( ترک کردن کار یا یک مکان )
دوستان واژه " vending " به تنهایی معنی دستگاهِ فروشِ تنقلات نمیده "Vending" در تمامی دیکشنری های معتبر به معنای " فروش" ترجمه شده است. که از ریشه آ ...
فروختنِ چیزی داد و ستد کردن
به محض اینکه - در همان لحظه که
Main or most important
به معنای : گیرم _ به فرضِ درست ( به فرضِ پذیرفتنِ اینکه چیزی یا کسی درست باشد )
دوستان با احترام فقط معانی که عرض میکنم درست است : اگر اسم باشد به معنای : "کمک هزینه" ( به خصوص کمک هزینه ای که برای هدفی خاص از یک سازمان و اورگ ...
توانایی و قابلیتِ انسانی
به فرد تعلق میگیره این کلمه و "اسم" است دوستان به معنای: فردِ کامیاب _ فردِ بسیار موفق ( در زندگی )
۱_ خیلی عالی نیست ۲_ نه خیلی عالی
عمدی _ قصدی _ هدفمند
فقط معنی "متناقض" میدهد مترادف : inconsistent
۱ - ثابت قدم ( دارای نظرِ ثابت ) ۲ - مستمر ( متداوم ) ۳ - نا متناقض ( منسجم ، یکپارچه )
فقط همین دو معنی رو داره : ۱ - توجه عمومی ( برگرفته از رسانه ) ۲ - تبلیغ یا تبلیغات
وسیله بدون آلایندگی
منطقه زیست محیطیِ حفاظت شده ( منطقه سکونت حیوانات )
معنی : مبارزه طلبی ( که در آن "توانایی" و "میزان مهارت" شما امتحان میشود )
نداشتن انگیزه
معنی : انجام دادن - عمل کردن : ۱ - به قولی که قبلا دادی ( حرفی که قبلا زدی ) ۲ - چیزی که کسی ازت میخواد ۳ - چیزی که نیاز است انجام بدی ( به منظور ...
با احترام تمام معانی که دوستان نوشتند غلط بود Reach فقط یک معنی میدهد : نائل شدن به
۱ - فراگیری ، اکتساب ( پروسه یادگیری ) ۲ - دستاورد ۳ - دستیابی ( acquisition of )
چیزی را بر ارساس چیزی بنا کردن
در نهایت احترام معانی غلط زیاد دیدم اینجا که جسارت میکنم معنی این کلمه رو یادداشت میکنم. و مطمئن باشید هیچ معنای دیگری به جز این دو معنی که عرض میکنم ...
معنی : به احتمال زیاد - احتمالاً نکته : بعد از " likely to" میبایست فعل به شکل ساده بیاد و تشکیل عبارت میدهد. ساختار : Likely to do/be something ...
گازهای گلخانه ای ( گازهایی که باعث گرم شدنِ زمین می شوند )
۱ - بازده - ثمره ۲ - ثمر دادن - به بارآوردن ۳ - تسلیم شدن ( تن دادن ) یا تسلیم کردن ( واگذار کردن )
۱ - طرز فکر ( دیدگاه ) ۲ - طرز برخورد ( طرز رفتار ) ۳ - نگرش