رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fiber: فیبر یا تک ارز ( اسم مستعار یورو )

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ascertainment: احراز

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offset: جبران کردن مابه التفاوت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spread: شکاف قیمت اختلاف قیمت اسپرد مابه تف ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intra firm: درون بنگاهی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask: درخواست خرید

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proprietorship: مالکیت انحصاری

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't want to impose: نمیخوام مزاحم بشم مزاحم نمیشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not imposing: مزاحم نیستی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lovely to have you: خوش آمدید

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

faux fur coat: پالتوی خز مصنوعی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could murder a cup of tea: یه چایی الان حسابی می چسبه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not trust somebody an inch: به هیچکس ذره ای اعتماد نداشتن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit someone up for something: رو زدن به کسی برای چیزی از کسی چیز ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm in the pickle: تو دردسر افتادم تو هچل افتادم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it just works: خیلی عالیه! خودشه!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you never: شوخی میکنی؟!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the hang of it: یاد گرفتن قلق چیزی بدست آوردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had a stab at it: خودم امتحان کردم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is it definite: حتمیه؟ قطعیه؟ صددرصده؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're gonna dance to my tune: باید به ساز من برقصی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't blame you at all: کاملا بهت حق میدم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prick someone's conscience: وجدان کسی را بیدار کردن به کسی عذاب ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a fortnight: دو هفته دیگه ظرف دو هفته دیگه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuzzy socks: جوراب پشمالو جوراب کرکی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get rooked: سر کسی کلاه گذاشتن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm about to home: میخوام برم خونه دارم میرم خونه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rub it in someone's face: پز چیزی را به کسی دادن به رخ کشیدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got poor eyesight: چشمام ضعیفه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get snagged: نخ کش شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being railroaded: کسی را در منگنه گذاشتن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uncap the pen: در خودکار رو بردار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was on the tip of my tongue: نوک زبونم بود که بگم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep the lid on it: صداشو جایی در نیار صداشو در نیار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it for a spin: بریم یه دور بزنیم بریم یه چرخ بزنیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being raw: رفتار عجیب و از روی شوک

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not a big deal: چیز خاصی نیست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are square: حساب بی حساب

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come hand in hand with: دوشادوش یکدیگر

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throughput rate: نرخ گذردهی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosaic: متداول

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underreaction: فروکنش

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time for bed: وقت خوابه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on time: به موقع بیا

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm annoyed: اعصابم خورده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm frustrated: کلافه ام

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm off today: امروز حال و حوصله ندارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm overwhelmed: ظرفیتم پر شده از پا در آمدم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm swamped with work: خیلی سرم شلوغه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time's ticking: عجله کن زمان داره میگذره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it aside: بذارش کنار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you indulge me: اگر اجازه بدی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it'll all work itself out: خودبخود حل میشه به مرور درست میشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just a smidge: فقط یه ذره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a seizure: دچار تشنج شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spill all the tea: کل ماجرا را تعریف کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the tea: چه خبر؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's uncharacteristic of someone to do something: همچین کاری از او بعیده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stucking: گیر سه پیچ

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm over the drama: من حوصله این داستانها ندارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do go berserk: من که قاط زدم!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cracks me up: باعث خندم میشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's spitting: تازه شروع به باریدن کرده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it caught my eyes: چشمم رو گرفت

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cost you no money: هیچ خرجی رو دستت نمیذارن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't dawdle any way: به هیچ وجه لفتش نده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my offer still stands: هنوز پیشنهادم سرجاشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dawdle on: قفلی زدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

royal vibe: سلطنتی طور

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's bugging me: رو مخمه آزارم میده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm verbose: من ور زیاد میزنم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was the right call: تصمیم درستی بود

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mole making: خالکوبی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frenzied followers: پیروان دو آتیشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuller figure: هیکل تپل

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curvy body: بدن توپر

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belly pouch: زیر شکم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like some people: مثل بعضیا عین بعضیا

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as of tomorrow: از فردا

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragmented world: دنیای ناپایدار

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand alone system: سیستم خوداتکا

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هم جهت: co direction

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lagging: پس نگر

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

central authority: مقام مرکزی مدیر اصلی مقام محوری

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marginalization: حاشیه سازی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest payable: بهره قابل پرداخت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtuosity: فضیلت گرایی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازک کاری: building joinery

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

must haves: ضروریات موارد ضروری

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life on earth: زندگی دنیوی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a fortune doing something: ثروت هنگفت بدست آوردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it'll work itself out: خودش درست میشه به مرور حل میشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recalcitrant behavior: کله شقی رفتار سرکشانه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what does it boil down to: آخرش به چی میرسه ؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frolicsome season: ایام خوش و خرم! ایام به کام!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that is a non sequitur: این حرف بی ربطه این حرف هیچ ربطی ن ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not sure if: مطمئن نیستم که . . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you blustering about: واسه چی داری اینقدر شلوغش میکنی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knee deep in: عمیقاً درگیر کاری بودن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laissez faire parenting: روش تربیت ولنگارانه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official justice: عدالت شغلی - اداری

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit someone pretty hard: از نظر روحی داغون شدن سنگین تمام شد ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the memento: اینو بعنوان یادگاری بردار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but no cigar: نشد که بشه!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coming up on: نزدیک شدن به زمان یا تاریخ مشخص

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have no compunction about: با چیزی مشکل نداشتن پشیمان نبودن حس ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

might cheer you up: شاید حالتو بهتر کنه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you happen to: احیاناً. . .

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

youth categories: رده های جوانان رده های بزرگسالان

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't catch a break: یه لحظه آسایش ندارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no cuts no buts no coconuts: الکی خودتو تو صف نچپون

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you'll indulge me: اگر اجازه بفرمایید

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cracking knuckles: شکوندن قولنج انگشت

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you were the pants in the family: تو حرف اول و آخر در خانواده میزنی ؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this ain't it: این اصلا خوب نیست به درد نمیخوره ح ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was just like: من اینجوری بودم که. . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taste funny: مزش یجوریه یه حالیه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unclog the backlog: کارهای عقب افتاده را انجام دادن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eye prescription: نمره چشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outside of yourself: از زاویه دید دیگران

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry to: ببخشید که. . متاسفم که. .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look pensive: در فکر فرو رفتی تو فکر رفتی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

needlepoint embroidery: سوزن دوزی گلدوزی سوزنی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be upset with me: ازم ناراحت نباش

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel like a million bucks: احساس فوق العاده ای دارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not like you: از تو بعیده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm getting kind of: دارم کم کم. . . میشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one could be taken up on his offer: تعارف اومد نیومد داره !

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have the final say: حرف آخر تو میزنی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your angle: چی تو سرته؟

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self governed: خود راهبر

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitcoin: بیت کوین اولین ارز دیجیتال غیرمتمر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tennis doubles: باز ی دوبل تنیس ( دو به دو )

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ﬁnancial irregularities: تخلفات مالی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elite sport: ورزش با عملکرد بالا ورزش به شدت رقا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

progressive taxation: مالیات تصاعدی مالیات پیشرونده

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lapsed customer: مشتری غیرفعال مشتری خاموش

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitcoin cash: بیت کوین کش زنجیره ای قدیمی است که ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's totally up to me: کاملا بمن بستگی داره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scooch up: کمی بالاتر رفتن نزدیک تر شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dinner's on me: شام با من شام مهمون من

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wacky thought: فکر عجیب و غریب

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give another shot: دادن فرصت دوباره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tricky thing: موضوع پیچیده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make every moment count: از هر لحظه نهایت استفاده رو ببر

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've gotta get used to it: باید بهش عادت کنم باید باهاش خو بگی ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decaf coffee: قهوه بدون کافئین

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it has to do with me: به من ارتباط داره به من مربوطه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you over me: به من فکر میکنی؟ به من احساس داری ؟

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dependableness: قابلیت اطمینان اتکاپذیری

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you available now: الان وقت داری ؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god as my witness: خدا شاهده که . . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my hard work goes don't the drain: زحمتم به هدر رفت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financial options: اختیارات مالی

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

payment streams: منابع پرداخت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

megarival: اَبَر رقیب

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harvard business review: نشریه کسب و کار هاروارد

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross channel communication: ارتباطات چند کاناله ارتباطات بین کا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

product first: محصول در اولویت اول

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add on services: خدمات برافزا خدمات برافزایی سرویس ه ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indepth survey: پیمایش عمیق

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with these words: با این اوصاف

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

payment order: حواله ارزی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you lead a double life: شلوارت دو تا شده!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's toast: کارش تمومه! به فنا رفت دهنش سرویسه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not my area expertise: کار من نیست !

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get me into trouble: کار دستم نده!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it sounds like: به نظر میرسه که . . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low demand: کم تقاضا

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm off to: دارم میرم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caught a vibe: فازو گرفتم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you mad at me: از دستم عصبانی هستی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it stole my heart: دلمو برد

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't borrow trouble: نگران اتفاقی که هنوز نیفتاده نباش

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work at full stretch: با تمام توان کار کردن خیلی سخت کار ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it makes my skin crawl: دلم ریش میشه!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detail minded: ریزبین

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work gets on top of me: خیلی کار ریخته سرم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that makes me cringe: دلم ریش میشه چندشم میشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's no great shakes: آش دهن سوزی نیست !

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm rushed off my feet: عجله دارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me the four one one: اطلاعات بده آمار بده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he gives me the creeps: خیلی چندشه حالم بهم میزنه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel so at ease: دلم قرصه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waiting lounge: سالن انتظار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charge top dollar: خیلی گرون حساب کردن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

check in counter: باجه پذیرش

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

post free: ارسال رایگان

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not marriage material: کیس ازدواج نیستی!

٢ هفته پیش

مدال‌های رهگذر