رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laid an egg: خراب کردن گند زدن دسته گل به آب داد ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it positively: جنبه مثبتش ببین به فال نیک بگیر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it wasn't until: تازه از اون موقع بود . . . تازه از ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're past the point of no return: راه بازگشتی نداریم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stomach growling: قار و قور شکم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just laid an egg: خیلی خراب کردم گند زدم دسته گل به آ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm dog tired: کوفته ام

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get real about something: واقع بین بودن درباره چیزی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take it as a good sign: به فال نیک بگیر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add wrinkles to something: چیزی را خدشه دار کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is it walkable: پیاده میشه رفت ؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my day is packed: روزم حسابی شلوغه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a tinnitus: گوشم وزوز می کنه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's mine is yours: چیزی که مال منه، مال تو هم هست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wish i could: کاش می توانستم ( برای گفتن آرزوهای ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wannabe athlete: کسی که از ورزشکار بودن فقط لگشو دار ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me be brief: بذار مختصر و مفید بگم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's not pull any punches: بیا بدون تعارف و رک و پوست کنده حرف ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're so sick: خیلی خفنی خیلی باحالی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's no wiggle room: جای چونه نداره تخفیف نداره

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me rest easy: بذار خیالت راحت کنم

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be thought of: تلقی کردن درنظر گرفتن

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

facilitation: تسهیل آسان سازی راهگشایی گره گشایی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

desperation: استیصال ناچاری درماندگی ناامیدی بیچ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of stock: ذخیره ناموجود موجودی تمام شده اتمام ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you give us some privacy: میشه یه کم تنهامون بذاری؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pursuing legal actions: پیگیری حقوقی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

and for that reason and no other: فقط و فقط به همین خاطر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is something in it for you: یه نفعی برات داره

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all game: من پایه ام

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're reading into it: داری برداشت دیگه ای میکنی اشتباه بر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moss covered: پوشیده شده با خزه پوشیده از خزه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy eating: پرخوری

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

botched face: صورتی که بعد از عمل زیبایی خراب شده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're cutting in and out: صدات قطع و وصل میشه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm coming down with something: حس میکنم دارم مریض میشم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your face is botched: صورتت بعد از عمل خراب شده ( داغون ش ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy eater: پرخور

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raw food eater: خام خوار

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

salty toothed: نمکی دوست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post bail: وثیقه گذاشتن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's wrap it up: بیا تمومش کنیم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got my hands full: دستم بنده خیلی مشغولم خیلی سرم شلوغ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet toothed: شیرینی دوست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're free to go: میتونی بری آزادی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on top of it: من مسلطم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's clear to me: برام واضحه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't handle this: از پسش برنمیام

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's legit: خیلی باحاله خیلی خفنه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i see it now: متوجه شدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the milk has gone bad: شیر خراب شده شیر فاسد شده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at a loss for words to thank you: زبانم قاصره برای تشکر کردن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

roll: غلتک غلتک نورد فهرست اسامی نان گرد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cohort: همکار هم دوره هم گروهی گروه همسالان ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

well established: پابرجا موثق کاملا جا افتاده خوش ساب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm never not thinking about you: همیشه تو فکرتم همواره بهت فکر میکنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exam freak: خرخون

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is well connected: پارتیش کلفته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you 're asking for trouble: دنبال دردسر می گردی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so hoarse: صدام گرفته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i know right: دقیقا

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this feels like deja vu: انگار این لحظه رو قبلاً تجربه کردم ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never not: همیشه Always

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be conducive to: مفید بودن برای مساعد بودن برای من ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we're done: بین ما همه چی تمومه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who wears the pants: کُت تن کیه؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have mixed feelings about it: نسبت بهش تردید دارم نسبت بهش مرددم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he freaked out: خیلی عصبانی شد از کوره در رفت

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a tough pill to swallow: حقیقت تلخه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just to be sure: محض احتیاط برای محکم کاری محض اطم ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fringe benefits: مزایای حاشیه ای مزایای فوق العاده م ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i tip my hat to you: کااهمو به نشانه احترام برمی دارم به ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nubian nose: بینی پهن دماغ پهن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be alarmed: دست و پاتو گم نکن دستپاچه نشو نترس ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulbous nose: بینی کوفته ای

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i appreciate your time: از وقتی که گذاشتی ممنونم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't fish in troubled waters: از آب گل آلود ماهی نگیر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was out of it: حواسم پرت بود

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't even know what i said: حتی خودمم نمیدونم چی گفتم !

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

browse the net: وبگردی کردن در اینترنت چرخیدن

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

net surfing: وبگردی چرخ زنی در اینترنت گشت و گذ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scroll through the net: در اینترنت چرخیدن در اینترنت چرخ زد ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do internet surfing: در اینترنت گشت و گذار کردن در اینتر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bumpy nose: دماغ برآمده بینی برآمده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change diaper: عوض کردن پوشک

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no peaking: نگاه نکن دزدکی نگاه نکن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fleshy nose: بینی گوشتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quit yanking me: بس کن منو سرکار نذار منو دست ننداز ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm appalled for you: برات متاسفم واقعا برات ناراحت شدم ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave the lights on: چراغا رو روشن بذار

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i look up to you: تحسینت میکنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump of the high five: جرئت به خرج دادن و گام بزرگ برداشتن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stare down the barrel of the gun: چشم تو چشم خطر شدن مستقیم با خطر رو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so busted: خیلی بد گیر افتادم لو رفتم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not flattering you: واسه چاپلوسی نیست چاپلوسی نمیکنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a live wire: آتشپاره

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he fucked up: گند زد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the fuck out of here: گمشو بیرون گو نخور

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pee into the wind: آب در هاون کوبیدن کاری کنی که در آخ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at the wheel: پشت فرمونم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they hit it off: خیلی زود باهم صمیمی شدند خیلی زود ب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't fuck it up: خرابش نکن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take it as a compliment: چیزی که گفتی را بعنوان تعریف درنظر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are on the same vibe: فازمون یکیه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was trying so hard to keep a straight face: خودمو کشتم که نخندم خودمو کشتم که ج ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do the bulk of it: بیشتر ( بخش عمده ای ) از کارهای آن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i finally got the time to: بالاخره وقت کردم بالاخره وقتش رو پی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's so heavy handed with salt: خیلی به غذاش نمک میزنه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collect memories not things: خاطره جمع کن نه وسیله در لحظه زندگی ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy present: کادو گرفتن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's daylight robbery: دزدی تو روز روشنه !

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're teasing me: داری اذیتم میکنی داری سربه سرم می ذ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's highway robbery: مگه سر گردنه ست؟! دزدی سر گردنه ست؟ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murder to shop for: فردی که خیلی مشکل پسند است

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're messing with me: داری منو دست می ندازی داری باهام شو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the following year: سال آینده سال بعد سال پیش رو

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't screw up: گاف نده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

funny stories: وقایع خنده دار

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you drop me off here: میشه منو همینجا پیاده کنی؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm getting off: من پیاده میشم ( از اتوبوس، هواپیما، ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my hair is falling out: موهام میریزه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paternal uncle: عمو

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm getting out: پیاده میشم ( تاکسی، ماشین )

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wash one's dirty linen in public: مسائل خصوصی را جلوی دیگران مطرح کرد ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brush hair: موها را شانه زدن

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paternal aunt: عمه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was badly messed up: بدجور خیط شدم بدجور ضایع شدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like i'm not gonna be like: من قرار نیست اینطوری باشم که . . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do makeup: آرایش کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't mess up: سوتی نده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resolve the differences: اختلافات را حل کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have my hands full: یک خروار کار دارم یک عالمه کار دارم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deescalate tensions: تنش زدایی کردن از شدت تنش ها کاستن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has a screw loose: یه تخته ش کمه!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he twisted my arm: به زور راضیم کرد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's frozen: هنگ کرده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy handed person: فردی که دستش به کم نمیره

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turning point in ties: نقطه عطف در روابط

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you fancy: میای . . . ؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's my dude: اون رفیق منه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you fancy eating out: میای بریم رستوران؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's my dude: اون رفیق منه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resumption of ties: از سر گیری روابط از سرگرفتن روابط

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's my homie: اون رفیق منه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's my day one: از روز اول باهام بوده

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

family oriented: خانواده دوست خانواده محور

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

germane to: مرتبط با مربوط به

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give another shot: دادن فرصت دوباره

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky thing: موضوع پیچیده

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

return to work: بازگشت دوباره به کار شروع دوباره کا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

industrial estate: شهرک صنعتی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

value function: تابع ارزش

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

confabulation: خیالبافی خیال پردازی افسانه سازی اف ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

step in: وارد عمل شدن میانجی گری کردن مداخله ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

adapter: تطبیق دهنده سازگارکننده

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

false alarm: هشدار کاذب

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i put myself through university: خودم خرج دانشگاهم دادم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop putting on airs: اینقدر قیافه نگیر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in high spirits: سرحال و پرانرژی بودن قبراق بودن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm grinning from air to air: نیشام تا بناگوش بازه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

book dragon: کسی که کتابها را مثل گنج جمع می کند ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be at a low ebb: در وضعیت بد/ضعیفی بودن در حضیض بودن ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got you: تو همراه و حامی خودت هستی تو خودت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i almost cried: نزدیک بود گریه کنم نزدیک بود بزنم ز ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on the sunscreen: ضد آفتاب زدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i could really use a nap: به یه چرت حسابی نیاز دارم

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stop talking nonsense: چرت نگو چرند نگو پرت و پلا نگو

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're not anything: تو هیچی نیستی تو هیچ پُخی نیستی عدد ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cozies: لباس خواب لباس راحتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your damn mouth shut: دهن لعنتی تو ببند!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me the creeps: دلشوره میگیرم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lock oneself out: پشت در ماندن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring in the washing: لباسها را از بند جمع کن لباسها را ب ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that doesn't ring a ball: آشنا نیست چیزی یادم نمیاد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i leave it to you: قضاوت با شما

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a couple of hours a day: یکی دو ساعت در روز

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was about to say that: منم داشتم همینو میگفتم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was born in the wrong era: در دوره اشتباهی به دنیا آمدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it pains me to say this: برام خیلی سخته که اینو بگم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you'd care to: اگه مایلی . . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not following you: متوجه منظورت نمیشم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold the trumpet: یه لحظه وایسا!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have goosebumps: مو به تن سیخ شدن مور مور شدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross someone's mind: از ذهن گذشتن یهو یاد چیزی یا کسی اف ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's all coming back: همه چی داره یادم میاد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need to know where i stand: باید تکلیف خودمو بدونم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

release me: ولم کن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is it just me: من فقط اینجوری ام؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't say: نه بابا!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i ran short of breath: نفس کم آوردم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the chills: از شدت هیجان یا ترس لرزیدن

١ هفته پیش

مدال‌های رهگذر