رهگذر - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make your call: تصمیم با خودته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my shirt is shedding: پیراهنم پرز میده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's call it a night: برای امشب دیگه کافیه واسه امشب بسه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all worked up: کلی کار سرم ریخته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for his age: با این سن و سالش . . . با این سن و ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead sound: صدای گرفته و سنگین

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im not open to many people: من خیلی اهل صحبت کردن با دیگران نیس ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not sure if you are aware: نمیدونم خبر داری یا نه . . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i just like being me: فقط دوست دارم خودم باشم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

now's not the time: الان وقتش نیست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she has a big heart: دلش بزرگه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

power's out: برق رفته

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to see you off: اومدم بدرقت کنم

١ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

revisit: بازبینی کردن تجدیدنظر کردن اصلاح کر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover my base: هوامو داشته باش

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

building on what i just said: در ادامه حرفم در ادامه براساس آنچه ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i sleep like a log: مثل خرس می خوابم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watermelon rind: پوست هندوانه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

banana peel: پوست موز

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the game was tied: بازی مساوی شد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the thing with you is: داستان تو اینه که ماجرای تو اینه که ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ai powered tools: ابزارهای مجهز به هوش مصنوعی ابزاره ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i goofed: خیط شدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was a home run: ترکوندی گل کاشتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the good old days: یادش بخیر انگار همین دیروز بود

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you give me a hand: میشه کمکم کنی؟ میشه یه کمکی بهم بکن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

become a grown up: آدم شدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screw up do it over: خرابش کردی، دوباره ( از اول ) انجام ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're so namby pamby: خیلی بی خاصیتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he stabbed me in the back: از پشت بهم خنجر زد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have ants in my pants: آروم و قرار ندارم دلشوره دارم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have ants in somebody's pants: آروم و قرار نداشتن دلشوره داشتن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a case of dog eat dog: هر کی به هر کی شده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my cell phone is dying: شارژ گوشیم داره تموم میشه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand in someone's way: چوب لای چرخ کسی کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get mugged: خفت کردن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love right back to you: منم دوستت دارم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we had a blast: خیلی خوش گذشت

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop playing the victim: به خودت بیا نقش قربانی رو بازی نکن ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the last word in something: حرف آخر را در چیزی زدن بهترین و کام ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she always flakes: همیشه دقیقه نود کنسل می کنه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't bond with her: باهاش گرم نگیر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't stand it any longer: دیگه طاقت ندارم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want to clear the air: میخوام سوءتفاهم رو برطرف کنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not really my thing: خیلی باب میلم نیست خیلی سلیقم نیست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just joshing you: ایسگات کردم دارم باهات شوخی میکنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't call in sick: خودتو به مریضی نزن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a bit tied up: یه کم سرم شلوغه کمی گرفتارم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold on to yourself: احساساتت کنترل کن به خودت مسلط باش

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't touch a nerve: دست رو دلم نذار

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be way off base: از مرحله پرت بودن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fitness buff: خوره ی ورزش

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean a lot to me: خیلی برام ارزشمندی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't bottle up your feelings: احساساتت تو دلت نگه ندار

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm fed up with him: از دستش خسته شدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop standing in my way: چوب لای چرخ من نکن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

having finished: بعد از اتمامِ

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't give me that song and dance: منو دست ننداز

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i couldn't make head ot tail of it: من که سر در نیاوردم

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

replenishment: بازپرسازی باز تأمین تجدید تدارکات ت ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you played yourself: خودت خودتو بیچاره ( بدبخت ) کردی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't gloat: پُز نده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get over myself: از خودخواهی یا غرورم بگذرم خودمحوری ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i bend over and backwards: خودمو به آب و آتیش میزنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seek limelight: به دنبال توجه بودن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take something as face value: چیزی را از روی ظاهر پذیرفتن چیزی ر ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be native to: خاص و ویژه ی جایی بودن خاص یک منطقه ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be past something: دیگه حس و حالش ندارم دیگه ازم گذشته ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional farewell: وداع احساسی وداع پرشور

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

software modifications: تغییرات نرم افزاری

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be cool about: نسبت به چیزی خونسرد بودن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get palpitations: تپش قلب گرفتن دچار تپش قلب شدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be cool with something: با چیزی اوکی بودن با چیزی مشکلی ند ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm hooked on: قفلی زدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put something in somebody's name: چیزی به نام کسی زدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on a first name basis: خودمونی شدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't speak for me: از طرف من حرف نزن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a bum: تنبل نباش

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't fathom you: نمی تونم درکت کنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm toasted: مستم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i put my hair up: موهامو می بندم موهامو جمع میکنم مو ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you know what gets me: میدونی چی اعصابم خورد می کنه ؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go get a life: برو دنبال زندگیت سرت تو کار خودت با ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i leave my hair down: موهامو باز می ذارم موهامو نمی بندم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm salty: دلخورم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i get off: میتونم برم؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tomorrow this time: فردا همین موقع

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm pressed: کلافه ام

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not into getting even: اهل تلافی نیستم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm falling behind: از برنامه عقب موندم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

which way's: . . . کدوم طرفه؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm faded: حال ندارم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feminine energy: انرژی زنانه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's beneath you: در شأن و حد تو نیست

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no passing: سبقت ممنوع!

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you were amazing: تو فوق العاده ای محشری گل کاشتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no turning: دور زدن ممنوع

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you crushed it: ترکوندی !

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no right turning: گردش به راست ممنوع

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i feel ambivalent: احساس ضدونقیض دارم نمیتونم تصمیم بگ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's beneath me to engage in drama: در شأن من نیست که درگیر حاشیه بشم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

really spoke to me: واقعا به دلم نشست

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

no stopping: ایست ممنوع

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i broke the bank: جیبم خالی شد

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm out of fuel: بنزینم تموم شده بنزین ندارم سوختم ت ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hear it in your tone: از لحن صدات متوجه میشم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got a lot going on right now: الان خیلی درگیرم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nurse me back to health: الهی تب کنم پرستارم تو باشی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no truck entry: ورود کامیون ممنوع

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you left me on read: پیامم دیدی اما جواب ندادی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just looking: فقط دارم نگاه میکنم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my vision is blurry: دیدم تار شده

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not really into it: خیلی اهلش نیستم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the fuck off me: ازم دور شو لعنتی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it sits right with me when: حس خوبی دارم وقتی . . .

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't put the clock back: دیگه نمی تونی زمان را به عقب برگردو ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it burns me down: خیلی حرصمو در میاره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what we have in store: چی در انتظار ماست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel full of oneself: حس رضایت از خود داشتن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a job: دمت گرم چه کار خفنی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actions have consequences: هر کی خربزه بخوره پای لرزش هم میشین ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we aren't on speaking terms: با هم قهریم حرف نمی زنیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your emergency: مشکلتون چیه؟

٢ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kiss goodbye: قید چیزی را زدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live by wits: زندگی را با هوشمندی پیش بردن هوشمند ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its pretty lame: خیلی ضایع ست!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who am i to say: من کی ام که بخوام چیزی بگم؟ من کی ا ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i blacked out for a moment: چشمام سیاهی میره

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existing condition: مشکل پزشکی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

housing procurement loan: وام خرید مسکن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is two for one: یکی بخر، دو تا ببر

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you doing tonight: امشب چکاره ای ؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's go out for a bit: بیا بریم بیرون یه دوری بزنیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it hits me the wrong way: بهم نمی سازه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd die for you: قربونت میشم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out of someone's league: از سر کسی زیادی بودن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got in a downpour: تو بارون شدید گیر افتادم زیر رگبار ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't thank you enough: نمیدونم با چه زبونی ازت تشکر کنم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not big on: اهلش نیستم اهل . . . نیستم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a life saver: واقعا دمت گرم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wasn't it: مگه نه؟!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're being too gossipy: خیلی خاله زنک شدی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get a big head: مغرور نشو!

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enter into the spirit of something: وارد حال و هوای چیزی شدن از حال و ه ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a big head: مغرور شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a forgone conclusion: نتیجه از پیش تعیین شده ست نتیجه از ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wet rag: آدم همیشه خسته

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blackout drunk: سیاه مست

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flexer: به یک تیپ شخصیتی در شبکه های اجتماع ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wet shave: اصلاح صورت با تیغ

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart remark: گوشه کنایه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top form: رو فرم از نظر جسمی و روحی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wannabe influencers: افرادی که ادای اینفلوئنسرهای موفق د ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top bunk: تخت طبقه بالا

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pomegranate molasses dressing: چاشنی رب انار

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top choice: انتخاب اول اولین انتخاب

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep me company: همراهم باش باهام همراهی کن باهام وق ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could this day get any better: دیگه بهتر از این نمیشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't encourage him: بهش رو نده تشویقش نکن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on a kick for something: رو دور چیزی افتادن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high living: زندگی مرفه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't do this to me: این کارو با من نکن این بلا رو سر من ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty movie: فیلم پورن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart play: درست ترین تصمیم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last minute goal: گل دقیقه نودی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet science: ورزش بوکس

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart place: بهترین جا

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty books: کتابهای مرتبط با مسایل جنسی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet wheels: ماشین باحال

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wet bag: کیف پلاستیکی ضد آب مخصوص حمل وسایل ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet ride: ماشین باحال

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a bad rap: اسم کسی بد در رفتن برچسب منفی زدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm dry: تشنمه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my heart was pounding: قلبم داشت از جاش کنده میشد قلبم داش ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long leash: آزادی بیش از حد

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm gucci: حالم خوبه همه چی روبراهه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm numb: هنگم! هنگ کردم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm clear: کاملا متوجه شدم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy marriage: ازدواج موفق

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty picture: عکس لختی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's an echo: صدا میپیچه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy place: جایی که حال خوب و حس امنیت میده

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on a kick for: افتادم رو دورِ . . .

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy coincidence: حسن تصادف

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty drink: نوشیدنی با آب زیتون

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're nobody: تو هیچی نیستی

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm out of: تمام کردم ندارم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't cave: جا نزن تسلیم نشو

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop making fun of me: منو مسخره نکن منو دست ننداز

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flavor fatigue: زده شدن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop making a spectacle of yourself: اینقدر آبروریزی نکن اینقدر خودت مسخ ...

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

مدال‌های رهگذر