رهگذر - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop making excuses: اینقدر بهونه نیار اینقدر بهانه تراش ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat finger mistake: اشتباه ناخواسته اشتباه تصادفی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll try not to keep you: سعی میکنم معطلت نکنم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get cooked: بدجور ضایع شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's always darkest before the dawn: پایان شب سیه سپید است

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't think much of: مالی نیست آش دهن سوزی نیست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my spidey sense tells me you're lying: حس ششمم میگه داری دروغ میگی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't stand in my way: چوب لای چرخ من نذار جلومو نگیر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're as free as air: از هفت دولت آزادی!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i ghosted her: بی خبر ترکش کردم بهش بی محلی کردم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everybody knows everybody else: همه همدیگه رو میشناسن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tuck it in: بلوزت رو بکن توی شلوارت

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i find it difficult: برام سخته

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold it tight: سفت بگیرش محکم بگیرش

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in two days: دو روز دیگه Two days away

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't want to be a burden to anybody: نمیخوام سربار کسی باشم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ha ha very funny: خیلی بی مزه بود!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the goat: بهترین

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop cracking your knuckles: قولنج انگشتهاتو نشکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got sacked: اخراج شدم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have the memory of an elephant: حافظه خیلی قوی دارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give sth a miss: کار همیشگی را تعطیل کردن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the gist of it: اصل مطلب همین است

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't live under a rock: من از پشت کوه نیومدم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghost from your past: کسی از گذشته که دوباره سرو کلش پیدا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a badass: یه آدم با خال و خفن و قدرتمند

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's off the table: دیگه مطرح نیست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get goosebumps: مورمور شدن مو به تن سیخ شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're pathetic: خیلی بیچاره ای!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got mugged: خِفت شدم! خفتم کردند

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull it out: بکش بیرون بیارش بیرون

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yaaay: آخ جون!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

park yourself: بگیر بشین!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are the goat: تو بهترینی!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sign says: روی تابلو نوشته:

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got roasted: تیکه بارون شدم!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got goosebumps: مورمور شدم مو به تنم سیخ شد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i butt dialed you: اشتباه بهت زنگ زدم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i let it slide this time: این بار نادیده میگیرم این بار چشم پ ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give them an inch they take a mile: بهشون رو بدی، سوارت میشن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get away from me: ازم دور شو

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are under arrest: تو بازداشتی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need some time off: به کمی مرخصی نیاز دارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't let her get to you: اجازه نده بره رو اعصابت

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he walked out on me: ترکم کرد تنهام گذاشت

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want a refund: میخوام پولمو پس بگیرم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't play favorites: استثنا قائل نمیشم فرقی نمیذارم تبعی ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this isn't my first rodeo: تجربه دارم دفعه اولم نیست که این کا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a catch: اون کیس ازدواجه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it safe: مواظبش باش

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got some errands to run: چند تا کار دارم که باید انجام بدم

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurtech: فناوری بیمه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

value propositions: مزایای ارزش پیشنهادی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gen alpha: نسل آلفا گروه جمعیتی پس از نسل Z اس ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wholesale market: بازار معاملات عمده

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i keep: همش دارم . . . مدام دارم. . .

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my eye is twitching: چشمم داره میپره

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd better not say: بهتره نگم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go thin: نازک شدن لاغر شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go thick again: دوباره حجم گرفتن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by a large margin: با اختلاف زیاد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you questioning me: داری منو زیر سوال میبری؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tone it down: یواش تر!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's out of question: اصلا صحبتش نکن غیر ممکنه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's just a question of time: دیر یا زود اتفاق میفته مسئله فقط زم ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکمت کار میکنه: ?are your motions regular

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i see how it is: باشه، دارم برات!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have no business doing something: غلط کردی بیخود کردی بیجا کردی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's very truthful of me: با تمام صداقت دارم میگم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time is dragging on: چقدر داره دیر میگذره

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go easy on him: بهش سخت نگیر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are your motions regular: شکمت کار می کنه ؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to lace sth with sth: قاطی داشتن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not about that life: من اهل این کارا نیستم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minor infraction: تخلف جزئی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get bruised: کبود شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to open out ones' heart: درد و دل کردن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a hit or miss: بگیر نگیر داره

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll see myself out: خودم راه رو بلدم، زحمت نکشید !

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time is flying by: چقدر داره زود میگذره

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at my breaking point: دیگه طاقتم تمومه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't add fuel to the fire: اوضاعو خرابتر نکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a pile of: یه توده یه خروار یه عالمه توده ای ا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my body is a mess: بدنم داغونه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send somebody down rabbit holes: کسی را دنبال نخود سیاه فرستادن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jumping on the bandwagon: همرنگ جماعت شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medicinal property: خاصیت دارویی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

win with somebody: کنار آمدن با کسی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot me: حواست بمن باشه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're crying for the moon: شتر در خوب بیند پنبه دانه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red date: خرمای چینی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got my back: پشتمی همیشه هوامو داری همیشه حمایتم ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i call on you: بهت سر میزنم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm going cold turkey: دارم یکدفعه ( بدون کم کردن تدریجی ) ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to trim the tree: تزئین درخت کریسمس

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eat her words: از حرفش پشیمون شد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off topic question: سوال بیربط سوال خارج از موضوع

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this picture doesn't flatter me: تو این عکس خوب نیفتادم این عکس به د ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm willing to compromise: حاضرم کوتاه بیام

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your eyes on the road: حواست به جاده باشه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a real pain in the ass: او واقعا آدم تو مخیه!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you call it: چی بهش میگن؟ اسمش چی بود؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's make or break: می سازی یا نابودش میکنی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't mean anything by: منظور بدی نداشتم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i couldn't help it: دست خودم نبود

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how many are in your party: چند نفر همراه شما هستند؟ چند نفر هس ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be cleared of: تبرئه شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got fucked over: فریب خوردم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i kick it off: میشه شروع کنم؟ میتونم شروع کنم ؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks fo the tip: ممنون از راهنماییت

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's go halves: بیا نصف نصف حساب کنیم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you knock it off: میشه بس کنی؟! میشه تخفیف بدی؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i call it off: میتونم کنسلش کنم؟ میشه لغوش کنم؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you break this bill: میشه این اسکناس رو خرد کنی؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog shit: افتضاح

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i call it out: میشه اعلامش کنم؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i call him over: میشه بیارمش اینجا؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

things were different back then: اون وقتها اوضاع فرق میکرد اوضاع او ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a cat person: من گربه دوست دارم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i come along: میتونم باهاتون بیام؟ میشه منم بیام ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop grilling me: اینقدر سوال پیچم نکن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i come by: میشه یه سر بزنم؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i ask you an off topic question: میشه یه سوال بیربط ازت بپرسم؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mood maker: رفیق انرژی مثبت رفیق خوش انرژی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're on point: همه چیت عالیه!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

secret keeper: رفیق رازدار

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a kiss of: یه کوچولو یه ذره یه مقدار

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a killer outfit: لباست معرکه ست!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is it within walking distance: میشه پیاده رفت؟

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give somebody a ticket: جریمه کردن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't get enough of it: سیر نمیشم ازش

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dropped my phone: گوشیم از دستم افتاد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killing it: تیپت محشره!

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soul brother: رفیق هم روح رفیق همفکر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when it's meant to be: خواست خدا این بوده قسمت این بوده

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a splash of: یه کوچولو . . .

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

looking fly: تیپت خیلی خفنه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're bumming me out: داری ناامیدم میکنی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she counts every penny: رو هر قرونش حساسه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slaying: ترکوندی!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finders keepers losers weepers: جوینده یابنده ست

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiky hair: موی سیخ سیخی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

looking fab: فوق العاده ای!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who died and made you: شما سگ کی باشی ؟!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more hot sauce: سس تند بیشتر بریز

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don't get a say in this: تو حق نداری در این مورد نظری بدی در ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop flexing: پُز نده

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my heart was in my throat: قلبم اومد توی دهنم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do in know you from somewhere: قبلا جایی ندیدمت ؟!

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not a pushover: ساده لوح نیستم آدم بی عرضه ای نیستم ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's old enough to be my dad: جای پدرم حساب میشه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your jaws will drop: از تعجب شاخ در میاری دهنت از تعجب ب ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was today years old: تا امروز نمی دونستم که. . . کل تصو ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ready to order: میخوام سفارش بدم

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right then and there: در همان لحظه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic media: رسانه های مصنوعی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contingency planning: برنامه ریزی اقتضایی برنامه ریزی احت ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probabilistic inference: استنتاج احتمال گرایانه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tick box exercise: به رویه یا فرآیندی اشاره دارد که صر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sales funnel: قیف فروش قیف درآمد قیف بازاریابی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop ups: اعلان های خودباز شونده

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financial conduct authority: سازمان راهبرد امور مالی انگلستان م ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consumer friendly: مشتری پسند

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurtech: اینشورتک بخشی را تعریف می کند که ش ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human input: مداخله انسان مشارکت انسان دخالت انس ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vtuber: virtual YouTuber یوتیوبر مجازی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodd–frank act: قانون داد - فرانک قانون اصلاح وال ا ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a steal: مفتِ مفت!

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what does the price tag say: چند زده روش؟

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on full blast: تا ته زیادش کن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what year is it: مدل چنده؟ ( سال ساخت )

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what trim is it: تیپ یا نسخه ماشین چیه؟

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my phone is dying: گوشیم داره خاموش میشه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dare to suck: جرأت خراب کردن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you check it out: میتونی یه نگاه بهش بندازی؟

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're about to: قرارِ که. . .

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what percent are you on: چند درصد شارژ داری؟

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's the case: درسته حقیقت داره

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was the case: درسته حقیقت داره

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charging block: سری شارژ کله شارژر

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i talk it over: میتونم در موردش حرف بزنم؟

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charging box: سری شارژ کله شارژر

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you talk me down: میشه آرومم کنی؟

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can't be saved: جمع نمیشه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a pain: درد داشتن

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't take this anymore: دیگه تحمل ندارم

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's room for: جا داره

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't raise your voice to me: صداتو نبر بالا برا من

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did the penny drop: دوزاریت افتاد؟!

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thus is so frustrating: عصبانی کننده ست

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower your voice: صداتو بیار پایین

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are we still on for: قرارمون سرجاشه؟ برنامه مون سرجاشه؟

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm at breaking point: دیگه طاقتم تموم شده

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٤ هفته پیش

مدال‌های رهگذر