رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as is: از این اصطلاح استفاده می شود تا به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decal: برچسب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decal: برچسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

window decal: برچسب پنجره برچسب ویترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

window decal: برچسب پنجره برچسب ویترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indoor: فضای داخلی محوطه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balky car: ماشین قراضه ماشین لکنته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balky car: ماشین قراضه ماشین لکنته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man made disaster: فجایع انسان ساخت حوادث ساختۀ دست بش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workable: کارآمد کاربردی انجام پذیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ok with him: مورد قبول مورد تأیید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ok with him: مورد قبول مورد تأیید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open contract: قرارداد غیررسمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open contract: قرارداد غیررسمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no surprise: عدم شگفتی قابلیت پیش بینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no surprise: عدم شگفتی قابلیت پیش بینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreordained: از پیش تعیین شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreordained: از پیش تعیین شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abdication: واگذاری تفویض محول سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

requesting: درخواست کننده متقاضی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

requesting: درخواست کننده متقاضی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open literature: ادبیات نامحدود ادبیات با دسترسی آزا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blank sheet of paper: ورقۀ سفید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brand new: تازه تأسیس نوپا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brand new company: شرکت نوپا شرکت تازه تأسیس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brand new company: شرکت نوپا شرکت تازه تأسیس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under address: نپرداختن توجه نکردن نادیده گرفتن رس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under address: نپرداختن توجه نکردن نادیده گرفتن رس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emphasis in the original: تأکید بر اصل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emphasis in the original: تأکید بر اصل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inherent risk: ریسک ذاتی خطر نهفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inherent risk: ریسک ذاتی خطر نهفته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

e banking: بانکداری الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e banking: بانکداری الکترونیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electronic banking: بانکداری الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electronic banking: بانکداری الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

online banking: بانکداری الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

online banking: بانکداری الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internet banking: بانکداری الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internet banking: بانکداری الکترونیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross impact matrix: ماتریس تاثیرات متقاطع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross impact matrix: ماتریس تاثیرات متقاطع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foresightful: آینده نگرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foresightful: آینده نگرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاثیرپذیری: dependence

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dire consequences: پیامدهای ناگوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scenarioization: سناریوسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenarioization: سناریوسازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

e cash: نقدینگی الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e cash: نقدینگی الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teller: متصدی باجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foresee: آینده نگری کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenario planning: سناریو پردازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scenario building: سناریوسازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenario building: سناریوسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scenario development: تدوین سناریو سناریو نویسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenario development: تدوین سناریو سناریو نویسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreseeingly: آینده نگارانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreseeingly: آینده نگارانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foresightedly: آینده نگارانه دوراندیشانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foresightedly: آینده نگارانه دوراندیشانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

futuristically: آینده نگرانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

futuristically: آینده نگرانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regularize: نظم بخشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regularize: نظم بخشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

point of sale terminal: پایانه تبلیغات پیشبردی در نقطه فروش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point of sale terminal: پایانه تبلیغات پیشبردی در نقطه فروش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

structural analysis: روش تحلیل ساختاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

structural analysis: روش تحلیل ساختاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

significance level: سطح معناداری سطح معنی داری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

significance level: سطح معناداری سطح معنی داری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

digital economy: اقتصاد دیجیتال اقتصاد الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digital economy: اقتصاد دیجیتال اقتصاد الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digital cash: پول الکترونیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digital cash: پول الکترونیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

e money: پول الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e money: پول الکترونیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culturalization: فرهنگ سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culturalization: فرهنگ سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

account holder: صاحب حساب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telephone banking: تلفن بانک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telephone banking: تلفن بانک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sms banking: پیامک بانک پیام کوتاه بانکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sms banking: پیامک بانک پیام کوتاه بانکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time constraint: محدودیت زمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time constraint: محدودیت زمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring to: اعاده کردن احیا کردن بازگرداندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international organization for standardization: سازمان بین المللی استانداردسازی ساز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

international organization for standardization: سازمان بین المللی استانداردسازی ساز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opening clause: بند آغازین بند افتتاحیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opening clause: بند آغازین بند افتتاحیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

documented information: اطلاعات مدون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

documented information: اطلاعات مدون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strategic intelligence: هوشمندی استراتژیک هوش استراتژیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategic intelligence: هوشمندی استراتژیک هوش استراتژیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal audit: حسابرسی داخلی ممیزی داخلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

internal audit: حسابرسی داخلی ممیزی داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

path forward: مسیر پیش رو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

path forward: مسیر پیش رو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

starting with: در آغاز در ابتدای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stayed the same: تغییر نکردن به همان شکل باقی ماندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stayed the same: تغییر نکردن به همان شکل باقی ماندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in that time: تا این لحظه تا این زمان تا کنون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in that time: تا این لحظه تا این زمان تا کنون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the prince: کتاب شهریار اثر ماکیاولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the prince: کتاب شهریار اثر ماکیاولی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for decades: دهه ها برای چندین دهه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for decades: دهه ها برای چندین دهه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systems approach: رهیافت سیستمی رویکرد سیستمی نگرش سی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

systems approach: رهیافت سیستمی رویکرد سیستمی نگرش سی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contained: محدودشده مقید خویشتندار سنجیده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

association francaise de normalisation: سازمان ملی استانداردسازی فرانسه انج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

association francaise de normalisation: سازمان ملی استانداردسازی فرانسه انج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afnor: انجمن استانداردسازی فرانسه موسسه مل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

partnering: شراکت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partnering: شراکت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idea management: مدیریت ایده ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idea management: مدیریت ایده ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive at: دست یافتن به توافق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be everything: مهمترین مسئله مهمترین امر مهمترین م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the fifth discipline: کتاب �پنجمین فرمان� اثر پیتر سنگه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the fifth discipline: کتاب �پنجمین فرمان� اثر پیتر سنگه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novum organum: کتاب �نو ارغنون� اثر فرانسیس بیکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

task group: کار گروه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

task group: کار گروه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take into: آشنا کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organizational context: زمینه و بافت سازمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organizational context: زمینه و بافت سازمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go quiet: امن و آسوده خاطر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go quiet: امن و آسوده خاطر بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in seconds: ظرف چند ثانیه در چند ثانیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in seconds: ظرف چند ثانیه در چند ثانیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game changer: رویداد، ایده یا رویۀ تحول آفرین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmet: تأمین نشده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk to: پرداختن به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speak to: بیانگر چیزی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

look to the future: آینده نگر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look to the future: آینده نگر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given: فرض مسلم فرض قطعی فرض معلوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frequently used: پرکاربرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently used: پرکاربرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is where: اینجاست که . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

this is where: اینجاست که . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start and stop: آغاز و پایان داشتن نقطه شروع و پایا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start and stop: آغاز و پایان داشتن نقطه شروع و پایا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle on: بسنده کردن اکتفا کردن موافقت کردن پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

innovation initiative: ابتکار نوآوری ابتکار عمل نوآوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

innovation initiative: ابتکار نوآوری ابتکار عمل نوآوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gemba: گمبا محل واقعی انجام کار در زبان ژا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gemba: گمبا محل واقعی انجام کار در زبان ژا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hassle: تنگنا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convergent thinking: تفکر همگرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convergent thinking: تفکر همگرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

step out of the box: از چارچوب خارج شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step out of the box: از چارچوب خارج شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great story: داستان شگفت انگیز داستان اعجاب انگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great story: داستان شگفت انگیز داستان اعجاب انگی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

working solutions: راه حل های موثر، کارآمد، عملی، کارب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

downstream risks: مخاطرات پایین دستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downstream risks: مخاطرات پایین دستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metrics: معیارهای اندازه گیری شاخص های انداز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simply saying: به بیان ساده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simply saying: به بیان ساده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strike home: به هدف موردنظر دست یافتن کاملا محقق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike home: به هدف موردنظر دست یافتن کاملا محقق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one hit wonder: درخشش کوتاه مدت کوشش گذرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one hit wonder: درخشش کوتاه مدت کوشش گذرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

path forward: خط مشی آینده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shopcode: کدهای QR قابل اسکنی هستند که مشتریا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shopcode: کدهای QR قابل اسکنی هستند که مشتریا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

matching accessories: لوازم تزئینی همرنگ زیورآلات سِت و ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matching accessories: لوازم تزئینی همرنگ زیورآلات سِت و ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the economist: اکونومیست یک روزنامه هفتگی بین المل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the economist: اکونومیست یک روزنامه هفتگی بین المل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambidexterity capability: توانمندی و قابلیت دوسوتوانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fundamental innovation: نوآوری بنیادین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fundamental innovation: نوآوری بنیادین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ambidextrously: به شیوه ای دوسوتوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambidextrously: به شیوه ای دوسوتوان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radical innovation: نوآوری بنیادین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radical innovation: نوآوری بنیادین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

procedural rationality: عقلانیت رویه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedural rationality: عقلانیت رویه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock and roll: شروع به اتفاق افتادن شروع به انجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sketchily: بطور کلی بصورت غیر دقیق بطور ناقص ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

documented plan: برنامه مدون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go into: موجب شدن باعث شدن منجر شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dot com: کسب و کار اینترنتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there is nothing wrong with it: هیچ اشکالی ندارد که . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

treat as: تلقی کردن در نظر گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treat as: تلقی کردن در نظر گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cast the net wider: در نظر گرفتن موارد مختلف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unaddressed: برطرف نشده بدون رسیدگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

addressed: برطرف شده رسیدگی شده مشخص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ad campaign: کمپین تبلیغاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do the right things: انجام کارهای درست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do the things right: انجام کارها به درستی انجام درست کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

course of action: خط مشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as desired: مطابق انتظار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in fairness: انصافاً

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر