رهگذر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exotics: جفت ارزهای غیررایج جفت ارزهای غیرمع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quote currency: ارز مظنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stockie: کرون سوئد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nockie: کرون نروژ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hkd: Hong Kong Dollar دلار هنگ کنگ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mex: پزوی مکزیکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zloty: زلوتی لهستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

georgian lari: لاری گرجستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guyanese dollar: دلار گویان با کد ایزوی GYD، یکای پو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aruban florin: آروبا فلورین با کد ایزوی AWG، یکای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scandie: اسکاندیناویایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scandies: اسکاندی ارز سه رژیم سلطنتی دانمارک، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

north germanic languages: زبان های آلمانی شمالی زبان های سوئد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cee: Central and Eastern Europe اروپای م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warsaw pact: پیمان ورشو یا پیمان دوستی، همکاری و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goldman sachs: گلدمن ساکس شرکت خدمات مالی و بانکدا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign exchange reserve: ذخیره ارزی اندوخته ارزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

market liquidity: درجه نقدشوندگی بازار نقدشوندگی بازا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retail forex: بازار خرده فروشی فارکس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot fx: معاملات اسپات یا نقدی در فارکس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency futures: معامله فیوچرز ارزی معاملات آتی ارزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency options: قراردادهای اختیار معامله ارزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forex spread betting: معاملات شرط بندی روی اسپرد در بازار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

individual trader: معامله گر حقیقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swaps: معاملات تاخت معاملات معاوضه ای معام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

platform boot: چکمه لژدار چکه کف بلند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international securities exchange: بورس اوراق بهادار بین المللی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ise: International Securities Exchange ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

philadelphia stock exchange: بورس سهام فیلادلفیا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency risks: ریسک ناشی از تغییرات قیمت ارزها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

otc market: بازار فرابورس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interdealer market: بازار بین معامله گران بازار بین نما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

institutional trader: موسسه معاملاتی معامله گر نهادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading position: پوزیشن معاملاتی موقعیت معاملاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go short: کم داشتن کسری داشتن فاقد چیزی بودن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rolling spot forex transaction: معامله نقدی با قابلیت تمدید فارکس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swap fee: نرخ بهره شبانه نرخ بهره شبانه که با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tomorrow next: فردا - پس فردا فردا - روز بعدش این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rollover fee: نرخ بهره شبانه یا swap fee به بهره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial services authority: مرجع نظارت بر خدمات مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fsa: financial services authority مرجع ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

omnibus account: حساب مشترک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flat position: پوزیشن معاملاتی مسطح به معامله ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squaring up: تسویه حساب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in caveman talk: به زبان خودمانی به اصطلاح عامیانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut off time: موعد نهایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

market day: روز خرید روز معاملاتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crediting: بستانکاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decimal place: رقم اعشار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fractional pip: پیپ کسری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close price: قیمت بسته شدن معامله قیمت پایانی مع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

floor broker: کارگزاری که به طور مستقیم در تالار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dealing desk: میز معاملاتی میز معامله میز معاملات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non dealing desk: بدون میز معاملاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zombie apocalypse: رستاخیز زامبی ها نیمه شب ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

news traders: معامله گران خبرهای اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency quote: نرخ مظنه ارز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big figure quote: نرخ گذاری رقم بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quote convention: قاعده نرخ گذاری قاعده مظنه یابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

round turn trade: معامله کامل معامله دوطرفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

initial margin requirement: وجه تضمین درخواستی اولیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trade order: دستور معاملاتی دستور معامله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

market order: سفارش بازار سفارش لحظه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pending order: سفارش معلق سفارش شرطی سفارش انتظار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one click ordering: سفارش یکبار کلیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

current price: قیمت فعلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limit price: حد قیمت قیمت مشخص شده در سفارش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell market order: سفارش فروش آنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stop order: دستور توقف سفارش توقف سفارش استاپ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop entry order: دستور توقف ورود دستور توقف در نقطه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop price: قیمت توقف یا همان قیمتی که با رسیدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy stop: سفارش نقطه خرید دستور نقطه خرید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell stop: دستور نقطه فروش سفارش نقطه فروش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good ‘till cancelled: سفارش معتبر تا زمان لغو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good for the day: سفارش معتبر تا پایان روز معاملاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time in force: دارای اعتبار زمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the understanding is that: موضوع از این قرار است که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one triggers the other: فعالسازی یک سفارش با سفارشی دیگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limit entry order: سفارش حد ورود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get fancy: خیالبافی کردن خیالپردازی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order entry: ثبت سفارش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast moving market: بازار پرنوسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop limit order: سفارش حد ورود ( به معامله )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading edge: مزیت معاملاتی حاشیه معاملاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

school of pipsology: دوره آموزشی پیپ شناسی دوره آموزشی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neutrosophic delphi: دلفی نوتروسوفیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breakout trades: معاملات شکست روند ( شکست سطح قیمت ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll into office: در محل کار حاضر شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot benchmark rate: نرخ مبنای معاملات نقدی ( لحظه ای )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

london fix: نرخ معیار تعیین شده در لندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency fixing: تثبیت ارز تثبیت نرخ ارز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

choppy moves: حرکات پرنوسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

position trading: معاملات مبتنی بر موقعیت معاملاتی مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for the sake of comparison: من باب مقایسه محض مقایسه برای مقایس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

master of the universe: ارباب جهان سلطان بازار ارباب بازار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ebs: Electronic Brokering Services خدمات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electronic brokering services: خدمات واسطه گری الکترونیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pipcrawler: شخصیت مجازی کاوشگر پیپ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little folks: افراد عادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

super bank: بانک بزرگ اندازه بانک بسیار بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency speculation: سوداگری ارز گمانه زنی ارز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in it to win it: باید در میدان رقابت حضور داشته باشی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prop trading: Proprietary trading معاملات اختصاصی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prop firm: شرکت معامله گری اختصاصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

currency movements: تحرکات ارز نوسانات ارز تغییرات ارز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electronic communications network: شبکه ارتباطات الکترونیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecn: Electronic Communications Network ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

booming growth: رشد سریع رشد جهشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asic: Australian Securities and Investmen ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european securities and markets authority: مرجع اوراق بهادار و بازارهای اروپا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esma: european securities and markets aut ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

negative balance protection: محافظت از منفی شدن موجودی حساب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clearing fee: کارمزد وصول کارمزد تسویه حساب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

risk capital: سرمایه گذاری پر ریسک سرمایه گذاری ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

margin deposit: سپرده تضمینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

special purpose acquisition company: شرکت با هدف ویژه تملک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prime market: بازار بنیادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

national association of securities dealers automated quotations: اتحادیه ملی سامانه مظنه یابی خودکار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boast of: برخوردار بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do exist: ادامه داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electronic trading: معاملات الکترونیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

epic loss: زیان جانانه ضرر هنگفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stop out: بستن اجباری معامله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

used margin: مارجین مصرفی سپرده تضمینی استفاده ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

free margin: مارجین آزاد فری مارجین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

margin closeout value: حراج ارزش مارجین ارزش بسته شدن مارج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minimum required margin: حداقل مارجین موردنیاز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live account: حساب واقعی حساب پویا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

floating loss: زیان شناور زیان تحقق نیافته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unrealized loss: زیان تحقق نیافته زیان شناور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unrealized profit: سود تحقق نیافته سود شناور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

entry price: قیمت خرید قیمت ورودی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

floating profit: سود شناور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theoretical profit: سود اسمی سود نظری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good faith deposit: ودیعه حسن نیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

required margin: مارجین لازم مارجین موردنیاز مارجین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notional value: ارزش اسمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deposit margin: مارجین وثیقه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

account denomination: ارز حساب واحد پول حساب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

value co destruction: هم تخریبی ارزش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

account equity: دارایی لحظه ای حساب دارایی واقعی حس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

closed position: پوزیشن معاملاتی بسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real time amount: مبلغ لحظه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breakouts: شکست سطح قیمت ها ( مالی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

usable maintenance margin: مارجین نگهداری قابل استفاده حداقل م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goods dominant: منطق چیرگی کالا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop out level: سطح توقف خروج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liquidation margin: مارجین نقدینه سازی نقد شدن مارجین

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Snapp Driver Or Uber ...

١ سال پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معادل مناسب Cooperative procurement ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

final word: کلام پایانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

final word: کلام پایانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

winnowing: غربالگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

winnowing: غربالگری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quality assurance: تضمین کیفیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality assurance: تضمین کیفیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start out: مطرح شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lemonade stand: دکه لیموناد فروشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lemonade stand: دکه لیموناد فروشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run into a problem: به مشکل برخوردن با مشکل مواجه شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run into a problem: به مشکل برخوردن با مشکل مواجه شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: پرداختن مطرح کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

codeveloper: توسعه دهنده همکار هم توسعه دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

codeveloper: توسعه دهنده همکار هم توسعه دهنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the beginning: از همان ابتدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from the beginning: از همان ابتدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soon thereafter: پس از آن طولی نکشید . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soon thereafter: پس از آن طولی نکشید . . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanity: عقلانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lt col: سرهنگ دوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lt col: سرهنگ دوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exactingly: بطور دقیق بطور موشکافانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exactingly: بطور دقیق بطور موشکافانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toughest: سختگیرترین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on pause: توقف فعالیت بصورت موقتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on pause: توقف فعالیت بصورت موقتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business improvement association: انجمن بهسازی کسب و کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business improvement association: انجمن بهسازی کسب و کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

window display: ویترین نمایش دهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multi service: خدمات چندگانه خدمات چندمنظور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multi service: خدمات چندگانه خدمات چندمنظور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

harmonized sales tax: مالیات فروش هماهنگ مالیات فروش هماه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harmonized sales tax: مالیات فروش هماهنگ مالیات فروش هماه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as is: از این اصطلاح استفاده می شود تا به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decal: برچسب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decal: برچسب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

window decal: برچسب پنجره برچسب ویترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

window decal: برچسب پنجره برچسب ویترین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indoor: فضای داخلی محوطه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balky car: ماشین قراضه ماشین لکنته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balky car: ماشین قراضه ماشین لکنته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man made disaster: فجایع انسان ساخت حوادث ساختۀ دست بش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workable: کارآمد کاربردی انجام پذیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ok with him: مورد قبول مورد تأیید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ok with him: مورد قبول مورد تأیید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open contract: قرارداد غیررسمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open contract: قرارداد غیررسمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no surprise: عدم شگفتی قابلیت پیش بینی

١ سال پیش

مدال‌های رهگذر