پیشنهادهای محمد وجدانی (١٠٩)
نفرت انگیز
محشر شدن. عالی شدن
کیف رودوشی
حواله کردن
زمزمه
پر فیس و افاده پر افاده
Hot light چراغ پرنور
هیاهو
سیر تا پیاز
گاهی و در بعضی متن ها به معنای مردم آزار هم بکار می رود
به طرزی ناموزون به طرزی گوش خراش
به طرزی ناجور
Arsy جوش آوردن. عصبانی شدن . Do not be arsy بی خیال باش . جوش نیار . خونسرد باش
چسبناک. چسبان
سفت کردن مثلا بند کفش
خورده ها. ذارت . تراشه ها
کتاب مقدس
سردی
سرخوش
گل کاشتن
سایز بندی شده
مفتضحانه
یغور
رمز آلود
رمز آلود
پیر دختر
ادامه بده و ناامید نشو
خودت را جمع و جور کن
لحاظ شدن
حرف خود را به کرسی نشاندن
شفاف
Flamboyant , به معنی پر زرق و برق است بنابراین unflamboyant به معنی ساده می باشد.
عامیانه به معنای ترکوندن
جامعه زنان
خو گرفتن
مورمور شدن
خاراندن
مظنه
حل و فصل کردن
ناخودآگاه
بی کیفیت
قیافه یا چهره جذاب و گیرا
Get on to تماس برقرار کردن . تلفن زدن
املت مخصوص قارچ سفید
کوفتی
چست و چابک
فرز
تیراژ ( چاپ )
مجبور بودن