پیشنهادهای محمد وجدانی (٥٠)
گاهی و در بعضی متن ها به معنای مردم آزار هم بکار می رود
به طرزی ناموزون به طرزی گوش خراش
به طرزی ناجور
Arsy جوش آوردن. عصبانی شدن . Do not be arsy بی خیال باش . جوش نیار . خونسرد باش
چسبناک. چسبان
سفت کردن مثلا بند کفش
خورده ها. ذارت . تراشه ها
کتاب مقدس
سردی
سرخوش
گل کاشتن
سایز بندی شده
مفتضحانه
یغور
رمز آلود
رمز آلود
پیر دختر
ادامه بده و ناامید نشو
خودت را جمع و جور کن
لحاظ شدن
حرف خود را به کرسی نشاندن
شفاف
Flamboyant , به معنی پر زرق و برق است بنابراین unflamboyant به معنی ساده می باشد.
عامیانه به معنای ترکوندن
جامعه زنان
خو گرفتن
مورمور شدن
خاراندن
مظنه
حل و فصل کردن
ناخودآگاه
بی کیفیت
قیافه یا چهره جذاب و گیرا
Get on to تماس برقرار کردن . تلفن زدن
املت مخصوص قارچ سفید
کوفتی
چست و چابک
فرز
تیراژ ( چاپ )
مجبور بودن
گیرکردن به
به زور لبخند زدن
پیچ خوردن
مطرح کردن
مجبور بودن
نخودی خندیدن
به معنای حق یا حق داشتن هم بکار میره
قرارداد یا معامله های چاپی
جابجا شدن