پیشنهاد‌های ماریلا (٣٣)

synonym calculate

Normal =

=Restless =Disturbed =anxious

More than enough Very plentiful

توضیع، یا انتشار چیزی

collar

^میکروفن^ فرم کوتاه شده Microphone

ترغیب کردن

تطابق دادن - وفق دادن - متناسب کردن

📍منسوخ 📍از رده خارج

نگرانی، دغدغه

مانع شدن

اعمال کردن/به کار بستن

جدا کردن

افزایش یافتن

📌شایسته، کاردان، متبحر، حاذق

از نگاه روانشناسی :نقش ها - عملکردها

آشکار - فاش کردن

متناوب ( نا منظم )

تقویت کردن

حاکی بودن ، به طور ضمنی اشاره کردن

به شدت - به طور حیاتی

تضعیف کردن

۱ - متن ۲ - بافت

جنین هفته0تا8 را میگویند

جنین هفته ۸ ام تا زایمان را می گویند

- رحم - زهدان

- جلوگیری کردن - متوقف کردن

📌مشاجره کردن. جنگ کردن. تنش. تضاد

فرض - تلقی - در اختیار گرفتن

شروع کننده

Interpreted ( P. p ) تفسیر شده ( روانشناسی )