پیشنهادهای رضا محمدی (٤٦)
1 - small problem 2 - twist or bend in something 3 - a strange habit
تشکیل شدن - تشکیل دادن
1_ سازماندهی کردن ، برپا کردن ، تدارک دیدن ، شروع کردن An attack mounted by the terrorists killed six civilians The National Gallery mounted a major ...
متهم کردن - متهم بودن ( نقش داشتن ، دخالت داشتن ) Have they any evidence to implicate him in the robbery ? - A lot of people were implicated in the ...
۱_ حرکت کردن[به صورت آهسته] No one noticed that the boat had begun to drift out to see After the band stopped playing, people drifted away in twos a ...
کنترل کردن - مهار کردن
تغییر دادن _ تغییر یافتن Deep pain inflected his voice "found" is inflected form of "find"
1 - مطابقت داشتن - مشابه بودن - برابر بودن The money I've saved corresponds roughly to the amount I need for my plane ticket The American FBI corres ...
از As of next month, all the prices will go up We won't be living here anymore as of tomorrow
1 - به جای They use fresh fish, as opposed to fish that has been frozen 2 - برخلاف The car gets 30 miles per gallon, as opposed to last year's model ...
1 - گستره ، قلمرو ، محدوده We would now like to broaden/widen the scope of the enquiry and look at more general matters 2 - مشاهده کردن ( و هر وسیل ...
برانگیختن ، تحریک کردن
pituitary
طرح و نقشه
1 - تصمیم 2 - راه حل 3 - تفکیک
مَناسِک گَُذار اصطلاحی است در مردم شناسی. منظور از این اصطلاح، توصیف آداب و رسومی است که در دوران حساس زندگی همچون زایش، بلوغ، پیوستن به گروه تازه و ...
1 - سرحال آمدن - سرحال آوردن ( در مورد انسان ) She perked up considerably when her sister arrived 2 - جذاب کردن - جذاب شدن ( در موردچیزی ) The cit ...
توضیح دادن و بیان کردن با جزئیات
شکل چیزی تابع عملکرد آن هست ( شکل هر چیز مرتبط با هدف و عملکرد مورد انتظار آن هست )
1 - صدمه زدن / صدمه دیدن ( با چیز نوک تیز ) 2 - حرکت سریع رو به جلو / فرو کردن ( با انگشت یا چیز نوک تیز ) 3 - زخم چاقو / چاقو خوردن / چاقو زدن 4 - ...
وفاداری و حمایت
1 - طرح و برنامه ریختن برای چیزی We'll have to think of a pretty good excuse for being late Luckily, Dan thought of using the wire to pick the lock ...
تفویض مسئولیت و مقام دادن مسئولیت و مقام
برگشتن
رسیدن [به یک مکان]
شگفت انگیزه - فوق العاده هست
شگفت انگیزه - فوق العاده هست
منو متقاعد کردی
کسی که مدتی از مرگش گذشته
ترکیب counter با یه کلمه دیگه به معنی مخالف بودن و ضد بودن است پس counter strike میشه ضد حمله
قدرت نمایی
1 - پیچ خوردن ( اعضای بدن ) 2 - جدا کردن
1 - کوشا - مصمم 2 - محور ( برای درک بهتر به مثال ها توجه کنید ) computer driven کامپیوتر محور electrically driven vehicle وسیله برق محور ( وسیله برق ...
1 - نیشگون گرفتن ( منظور هم نیشگون گرفتن با دست هست و هم اینکه لباس تنگ آدمو نیشگون میگیره ) He pinched his arm These shoes are too tight, they pinc ...
با کسی صحبت کردن
این دور و بر
این درخواست زیادی است ( نشدنی هست )
هر کاری از دستت بر میاد بکن
هر کاری از دستم بر میاد میکنم
باهات موافقم
وحشتناک
بیهوش
۱ - قدرت بدنی بالا ۲ - حیوان بزرگ ۳ - آدم خشن و سرکش
Keep a low profile جلب توجه نکردن - خود را از دید مخفی کردن
متجاوز
تعظیم کردن