دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٥,٧٨٦
رتبه در دیکشنری
٦٨٨
لایک
٥٨٣
دیسلایک
٢٤
جدیدترین پیشنهادها
٢ سال پیش
٤
1 - small problem 2 - twist or bend in something 3 - a strange habit
٣ سال پیش
٩
تشکیل شدن - تشکیل دادن
٣ سال پیش
١٤
1_ سازماندهی کردن ، برپا کردن ، تدارک دیدن ، شروع کردن An attack mounted by the terrorists killed six civilians The National Gallery mounted a major ...
٣ سال پیش
٦
متهم کردن - متهم بودن ( نقش داشتن ، دخالت داشتن ) Have they any evidence to implicate him in the robbery ? - A lot of people were implicated in the ...
٣ سال پیش
٦١
۱_ حرکت کردن[به صورت آهسته] No one noticed that the boat had begun to drift out to see After the band stopped playing, people drifted away in twos a ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.