پیشنهادهای Lili.h (١٠٤)
مادرانه
تنها گداشتن
دور چیزی را خط کشیدن قید چیزی را زدن
مستقیم و رک و پوست کنده تو روی کسی گفتن
ابراز تآسف و تاثر
در لفافه حرف زدن دست به عصا راه رفتن
مسئولیت پذیر و قابل اعتماد
رگ و ریشه
با نمکی
تو دار
عقلش سر جاش نیست عقلش درست کار نمیکنه
مصرف نوشیدنی الکلی زیر سن قانونی
تو خالی
خیره سری
ور رفتن با چیزی انگولک کردن چیزی
کاسه صبرم لبریز شده
حال خرابی حال بهم خوردگی
زمان مرهم هر درد است
Bring someone to knee
سر جنگ داشتن نگران کننده
بریدگی شکاف
رخنه کردن
حریم خصوصی
اصولی و فکر شده
خط پایان حد و مرز نهایی
پرداخت به صورت نقدی
مبهوت و میخکوب شده خشکش زده
دل را زدن از چشم افتادن
انگار از جانش عزیزتر است
میشه گفت مثلا چیزی رو چنان محکم گرفته بود انگار جان شیرینش به آن وابسته بود
مهملات و اراجیف
بر آمده جلو زده
پیک مشروب
جای شک و شبهه ای باقی نمی گذارد
دور تا دور چیزی را گرفتن
مدل موی آندرکات شده
روی چیزی یا کسی کار کردن روی چیزی یا کسی جواب دادن تاثیرگذار بودن و نتیجه دادن
از زیر زبان حرف کشیدن اقرار گرفتن چیزی از کسی عاید شدن
عادت معمول ویژگی همیشگی
مطب دفتر
مشغول کار مشکوکی بودن
از ترس
پیله کردن
خط و نشان کشیدن اتمام حجت کردن تعیین خط قرمز
پارکبان
سوار شدن ( وسیله نقلیه ) نشستن در یک وسیله نقلیه
سر سوزنی کمکی نکردن
از خود نشان دادن
زیر بار نرفتن