پیشنهادهای ایرزاد ایرزادی (٢٦٢)
تِکرار بازآورد ، بازآمد ، پِیتَر ( پِی تَر ) ، پِیاوَرد ، آیَند ، آورند
به طور تصادفی پیشامدانه ، برخوردانه ، به گونه ی پیشامدی ، رویدادانه ، رخدادانه
وُضو همانندی وُضو اگر وُشو نوشته شود با : washing انگلیسی و W�sche آلمانی به مینش شُست ، شویِش دیدنی و اندیشیدنی است .
مَنبَر فَرازه : جایی که از بالاتر از کَپ ( کَف ) زمین است ، سخنران بر بالای ( فراز ) آن می رود و سخنرانی می کند یا سخن می راند .
seaman زَهمَنو ( زَه - مَنو ) ، زِهمَنو ( زَمنو ، زِمنو : کوتاه شده ) زِه ، زَه = یکی از مونه های آن : چشمه ، همریشه با ، sea انگلیسی و See آلمانی ب ...
weapon واژه ای هند و اوروپایی همریشه با : آلمانی : Waffe ریشه ی این دو واژه بازمی گردد به " باف فارسی نو و واف پارسی میانه " و این بدین روی نام گذاری ...
abbess این نام ، وامواژه از زبان اربی در زبان لاتینی است و دگرچهر گرفته ی " اَبو " به مینه ی پدر یا بابا است . عبّاس و عَبوس هم از همین ریشه اند ، ه ...
agent دازَنده ، دازِشگر ، داختار داختن یا دازیدن که با پیشوند در پار سی برساخته شده است مانند ( پرداختن ، پردازش ، انداختن ، اندازه ) به مونه ی کردن ...
نُفوذ شاید واژه ای از بنیاد پارسی باشد : نُفوذ : نُ - فوذ نُ - = پسوند نِ - به مینه ی به سوی پایین ، زیر ، فرو مانند : نِشستن ، نِگریستن ، نِواختن ، ...
claim داو داشتن ، داویدن
public servant کارمند کشورداری ، کاروند کشورمَداری
to pay attention به هوش بودن ، هشیار بودن ، هوش و حواس دادن
روبان شاید رئوبیدن با رُعب اربی رپت داشته باشد !!! یا از پارسی به اربی رفته باشد
علوم ِ تجربی دانش های آزمودنی دانستنی های آروینی ( کاربُردی )
particular part - ic - ular part همریشه با " پَرد ، در پَرده " ، اربی شده" فَرد " و پارَک که پاره شده ، همگی به مینه و معنی " بخش ، بَرخ ، قسمت ، جدا ...
توربین توربین بادی = بادگَرد توربین آبی = آبگَرد
تَکمیل = پُرانه تَکمیل کردن = پُرانه کردن تَکمیل شدن = پُرانه شدن تکمیل سازی = پُرانه سازی
مَجمَع هَمایِشگاه ، گِردِشکَده
sperm هاگ ، هاگه ، هاگین ، هاگینه ، هاگون
غِشا = کِشا ( از کشیدن )
پروتئین بُنماد ( بُن ماد )
bug رشته ی داده وَرزی : خَس کوتاه شده ی خَستَره یِ پارسی کهن حشره اَرَبی شده ی خَستَره ی پارسی ست .
مُحتاط پیش نگر ، پیش اندیش ، پیش پا ( پا از پاییدن ) ، پیش پاس
first name پیشنام ، فَراست نام ، پورنام ، یکم نام ، یکمین نام
last name پَسنام ، پِی نام
پروتئین بُن مایه ، تَن مایه ، بُن تَن ، فُروگین ، پاریگون فُرو - و پاری همریشه با - pro لاتینی اند و گین و گون همان ریزباشنده ها در تَن زیستوَر اَند ...
آواتار ویگُذار :وی - گُذار وی - = آوا ؛ گُذار = تار ( وی - به مینش جدا ) : گُذار ریخت نوین تَرا - باستان اَبیتَرا : اَبی - تَرا ( اَبی - دیس کهن ب ...
قابل تحمل بَرتافتَنی ، بَرتابیدَنی ، بَرتابِش پَذیر ، بَرتافت پَذیر
ترانزیت ترابَری ( تَرابُرد ) برابرنهاد ترانسپورت است . ترانزیت : تران - زیت زیت ( sit ) = نشستن ، نهادن ، گذاشتن ترانزیت : ترانشاند ( ترانِشیناند ) ...
light به مینش روشنی ، روشنایی همریشه با : روز ، روغ ( فروغ ) ، روش ( روشن ) ، روخ ( افروختن ) ، روژ ( کُردی ) ، لوش ؟! light به مینش سَبُک همریشه با ...
zerstoeren zer - stoer - en - zer : پیشوند همتراز با " وَر - " پارسی مانند : وَرافتادن ( شاید zer با " جِرّ " همریشه باشد !!! ) stoer : سِتَر پارس ...
pewter مِسوَر ، مِفتَر
pet نگرش دویوم : از نگر ریشه شناسی شاید همریشه با " بِس " در آبِستَن : آ - بِس - تَن : چیز کوچک و خُردی در تَن داشتن pet : چیز کوچولو ، وسپس ناز و دو ...
گارانتی guarantee یا guaranty از ریشه ی guar ژرمنی و - war * هندو اروپایی به مینه پوش ، پوشیدن ، پوشاندن برساخته شده ، که در پارسی هم در واژه های شَل ...
شِیطان پیشنهادهایِ دیگر : سَتون ، ساتون ، اِستون ، اِستان شاید سُتون پارسی از کارواژه ی" ایستادن" بَرساخته شده باشد ، اینکه تندیسی از سنگ ساختند و آن ...
رِساله پیشنهادِ دیگر : رِسال : رِس - آل رِس : بُن زمان کنون از کارواژه ی رِسیدَن - آل : پسوند نامساز ، مانندِ : رَوال ، پوشال ، . . .
تاکید واسفارش ، واسپارش واسِفارد ، واسپارد پِی سِفُرد ، پی سِپُرد اندرسِفارد ، اندرسپارد اَنسِفارد ، اَنسِپارد درسِفارد ، درسپارد
شِیطان واژه ی اربیده ی سُتون پارسی ست که در انگلیسی و آلمانی Satan گفته می شود . چِرایی نام گزاری این بوده که بُت پرستان ، ستونی سنگی که نماد شیطان ...
کَسب اَلفَنجیدن بایستی " اَنپَنگیدن" بوده باشد. اَل - : همان پیشوند اَن - : مانندِ اَندوختن، انداختن، اندیشه که کوتاه شده ی اندر و به معنی درون و ان ...
رِساله نوشتمان ، نویسمان رسیدمان ، رِسمان ( به دید کسی رساندن )
penguin پَنگون ( پنجه گون ) پاگون ( روی دو پا راه می رود ) سیاپیسه ( سیاه و سفید ) کلاغ قطبی کلاغو مُرغاله ، مُرغانه ، مُرغینه
دَعوی داوِش
برَقَرار بَرایستا
باقی واژه ی اربی شده ی باغی ، بَغی خاستگاه :نام یکی از خدایان ایران باستان به نام " بَغ" ، چِرایی دادن این فهمیده ( مفهوم ) به آن : یکی از فروزه ...
عَظیم فَرگَت ، وَزَرگ ، فَرتَن ، مَهکَرپ
مُعَیَّن بَردیده ، بازدیده ، به دید آمَده ، بَرشناخته ، بازشناخته ، به شناخت آمده ، روشن شده ، روشیده ( از روشیدن ) ، اَفروخته ، اَفروزیده ، بازروخته ...
ماموریت ماموریت = فَرمودِگی مامور = فرموده اَمر = فرمای ، فرمود اَمر کردن = فرمودن آمِر = فَرماینده ، فَرمودار ، فَرمایشگر ، فرمودگر، فرمایشوَر ، فَر ...
تَفسیر واژه ای اربی در ریختار تفعیل و ریشه ی : فَسَرَ به گمان" فَسَرَ " اربی شده ی " ویستَر " پارسی کهن و " گُستَر" پارسی نو می باشد. ویسترَ : وی - ...
خَلوَت نخست پیغُله بایستی : بی غُله ( بی غُلغُله ) باشد ، یَنی بی سَر و سدا ، بی شُلوغی. گمان پارسی بودن خَلوت : خَل یا خَلو = تهی و - اَت پسوند نام ...
حُجَّت شاید این واژه اَرَبی شده ی : هوگَت پارسی باشد . هوگَت : هو - گَت هو = هوب ( حُبّ ) ، خوب گَت = گَفت ، یَفت ( آگَفت ، آیَفت ) دیس های گونه گو ...