پیشنهادهای احمد احمدی (١٨٥)
هر کاری عشقته کُن
برای چیزی کمترین اهمیتی قائل نشدن Does Elsa care a button for our plan? No, I don't think she does آیا السا یه ارزن برای نقشه ی ما ارزش قائله؟ نه، گم ...
کندن یا کشیدن ناگهانی چیزی از جای خودش مثل کندن علف از زمین چیدن مو از صورت چیدن انگور از درخت کندن پر مرغ و خروس. . .
a stupid person احمق
در برداشت اول
به عنوان یه فارسی زبان بنظرم میتونیم بگیم �خودی� که خوشبختانه نزدیک و بر وزن سلفی هم هست. بیا یه خودی بگیریم. از خودم یه خودی گرفتم و. . . سلفی د ...
توی رمان های علمی تخیلی: موجودی است ماشینی و مصنوعی که از روی یک نمونه انسانی ساخته شده.
کاری را بیش از حد معمول و پسندیدش انجام دادن تو انجام کاری زیاده روی کردن
غول رسانه ای
از این رو
دنیا دیده
جا زدن
اصطلاح به معنی در بالاترین حد چیزی بودن Your confidence turned up to 11 اعتماد به نفست به بالاترین حدش رسیده
حالت تهوع داشتن
رسیدگی کردن مراقبت کردن پرستاری کردن Would you mind waiting? I'm tending to another customer at the moment Nurses tended to the injured
زدن ضربه سر در فوتبال
تلاش her bid for re - election was unsuccessful تلاش او برای انتخاب مجدد بی ثمر بود
اجابت کردن
فرق بین job و career تصور کنید کسی از علی میپرسه - علی شغلت چیه؟ علی جواب میده: - گوینده رادیو هستم، ولی دوست دارم کارگردان سینما بشم. تو این مثال ...
وحشیانه
خوب تا کردن با
آش مال
هله هوله
به این جهت که. . .
پیاز داغش رو زیاد کردن
گل سرسبد
با این نیت که. . .
مردم دوست
Fire truck=
=fire department
Light a fire
خانواده زن یا شوهر He's spending the holiday with his in - laws او تعطیلات را با خانواده زنش گذراند
fellow student
نظر کارشناسی
=shopping bag کیسه پلاستیکی کیسه خرید