دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٥,٥٦٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٣١٥
لایک
لایک
١,٠١٥
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٠١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

در مورد انسان بد اخلاق آدمی که نیش و کنایه می زنه

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

فرد راه بلد محلی راه نما

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

از محاصره ( کردن ) دست برداشتن

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

Intervening ( adjective or verb ) Something that comes between two points in time, space, or events intervening country = سرزمین میانی یا فاصله دار ...

تاریخ
٢ روز پیش
دیدگاه
٠

همان like to ست منتهی انگلیسی قدیمی ست

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Youth is a blunder; manhood a struggle, old age a regret.
دیدگاه
٢

بی هدف در نوجوانی، سگ دوزنان در بزرگسالی و حسرت خوران در کهنسالی.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She thinks she's an authority on everything!
دیدگاه
٢

خانم فکر می کند علامه دهر است!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The idea of making a speech in public petrified him.
دیدگاه
٠

تصور سخنرانی برای مردم خون رو تو رگ هاش خشک می کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Prison petrifies me and I don't want to go there.
دیدگاه
١

به حدی از زندان رفتن میترسم که نمی خوام کارم به اونجا بکشه

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.