sharp edged

جمله های نمونه

1. a sharp-edged knife
چاقوی (لبه) تیز

انگلیسی به انگلیسی

• with rough penetrating ends

پیشنهاد کاربران

در مورد انسان
بد اخلاق
آدمی که نیش و کنایه می زنه
لبه تیز
۱ - تیز، برنده
۲ - انتقادی critical sharp edged study of the movie