ترجمه‌های سارا کاووسی (٣٩)

بازدید
١٠٢
تاریخ
٥ سال پیش
متن
The pear tree will be bearing soon.
دیدگاه
٧

درخت گلابی به زودی میوه می دهد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We had to endure a nine-hour delay at the airport.
دیدگاه
٤

ما مجبور شدیم تاخیر نه ساعته در هواپیما را تحمل کنیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The next task was to ensure that the system performed acceptably.
دیدگاه
١

وظیفه یِ بعدی این بود که اطمینان حاصل شود که عملکردِ سیستم به شکلِ قابل قبولی است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was doubtful about accepting extra work.
دیدگاه
١

او درمورد پذیرشِ کارِ اضافی، دودل بود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I accept that this is a serious problem, but I don't agree with your proposed solution.
دیدگاه
٤

قبول دارم که این یک مشکلِ جدی است اما من با راه حلِ پیشنهادیِ شما موافقت نمی کنم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Sales are very satisfactory this month.
دیدگاه
٢

فروشِ ( کالاها ) ، در این ماه بسیار رضایت بخش هستند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It was a satisfactory performance but not brilliant.
دیدگاه
٤

آن، اجرایِ رضایت بخشی بود اما عالی نبود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Poverty is one of the hardships that the country faces.
دیدگاه
٣

فقر، یکی از مشکلاتی است که کشور با آن مواجه می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The auditorium emptied quickly at the end of the concert.
دیدگاه
٣

سالن اجتماعات در پایان کنسرت سریعا تخلیه شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They hired a large hall for the wedding reception.
دیدگاه
٩

آن ها یک تالار بزرگ برای عروسی شان اجاره کردند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She was hired as a writer, but she's now working as an editor.
دیدگاه
١

او به عنوانِ یک نویسنده استخدام شده بود اما حالا به عنوانِ یک سردبیر، درحالِ کار کردن است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The ice soothed her hurt ankle.
دیدگاه
٠

یخ، دردِ قوزکِ پایِ او را آرام کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She becomes jealous when her mother kisses and holds the new baby.
دیدگاه
٨

وقتی مادرش نوزاد جدید را می بوسد و در آغوش می گیرد، او حسود می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The terms of the contract are acceptable to us.
دیدگاه
٢

شرایطِ قرارداد، مورد قبولِ ماست.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Alcohol is not an acceptable way out of your problems.
دیدگاه
٠

( نوشیدن ) الکل، راه مناسبی برای حل مشکلاتتان نیست.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Is the proposal acceptable to you?
دیدگاه

آیا این پیشنهاد برای شما مورد قبول است؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Smacking is not an acceptable way of punishing a child.
دیدگاه
١٠

کتک، روش مناسبی برای تنبیه یک کودک نیست.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Your essay was acceptable, but you can do much better.
دیدگاه
١

مقاله تان قابل قبول بود، اما شما می توانید کمی بهتر عمل کنید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If the proposal is acceptable to everyone, we should move ahead quickly.
دیدگاه
٣

ما باید سریعا به جلو پیش برویم، اگر پیشنهاد قابل قبولِ همگان است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He stopped abruptly and looked my way.
دیدگاه
٠

او ناگهان ایستاد و به راه من خیره شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I was abruptly notified that a half - hour speech was expected of me.
دیدگاه
٠

من یهویی متوجه شده بودم که یک سخنرانی نیم ساعته از من انتظار داشته بودند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She left the room abruptly without explanation.
دیدگاه
٠

او، بدون هیچ توضیحی اتاق را ترک کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He should not brake the car abruptly on an icy road.
دیدگاه
٠

او نباید ناگهانی، ترمزِ ماشین را رویِ جاده یِ یخ زده، می گرفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Marion spoke, eager to break the tense silence.
دیدگاه
٠

ماریان در حالی که مشتاقِ شکستن سکوت بود، بالاخره صحبت کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He impressed his boss and got a quick promotion.
دیدگاه
٢

او رییس خود را تحت تاثیر قرار داد و سریع ترفیع گرفت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His thigh muscle gave a sudden jerk.
دیدگاه
١

عضله ی ران او ناگهانی منقبض شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Their decision to marry was sudden and surprised both their families.
دیدگاه
١

تصمیم شان به ازدواج کردن ناگهانی بود و هر دو خانواده را سورپرایز کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
a sharp noise
دیدگاه
٤

سروصدای زیاد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I think Simon was hurt by your abruptness this afternoon.
دیدگاه
٠

من فکر می کنم امروز عصر سایمون به خاطر تندی رفتار شما ضربه یا آسیب ( روحی ) خورده یا دیده بود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Pardon my abruptness, but precisely what are you driving at?
دیدگاه
١

تندخویی منو ببخشید اما دقیقا به چه نتیجه ای رسیدید؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The streets were vacant after midnight.
دیدگاه
١٤

خیابان ها، بعد از نیمه شب خالی بودند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The drivers got out of their cars and hurled oaths at each other.
دیدگاه

رانندگان از ماشین شان پیادهشدند و با شدت به یکدیگر دشنام و ناسزا می گفتند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She has a keen interest in sports.
دیدگاه
٢

او علاقه ی شدیدی به ورزش دارد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They abandoned the project when they realized it was too costly.
دیدگاه
١

آن ها زمانی از پروژه دست کشیدند که متوجه شده بودند بسیار پرهزینه است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He abandoned his family and moved far away.
دیدگاه
٤٠

او خانواده اش را ترک کرد و به جای دوری رفت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We have to discover his plans and act accordingly.
دیدگاه

ما باید نقشه های او ( مرد ) را شناسایی کنیم و متناسب با آن اقدام کنیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The job is hard, and we will pay you accordingly.
دیدگاه

از آن جایی که این کار سختی است ما به شما پرداختی ( دستمزد بالایی ) بیشتری می دهیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
One's upbringing influences one's decisions later in life.
دیدگاه
٩

تربیت یک فرد بر تصمیم گیری های وی در زندگی، بعدا تاثیر می گذارد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Poor housing conditions are breeding grounds for crime.
دیدگاه
٣

شرایط ضعیف مسکن، زمینه ساز پرورش جرم است.