پیشنهادهای تهمورث (٣٣٥)
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم: ۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم ...
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم: ۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم ...
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم: ۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم ...
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم: ۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم ...
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم: ۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم ...
مانسر: مقدس، قدسی.
نگاشته شدن: کشیده شدن، ارتسام.
نگاشته شدن: ارتسام، کشیده شدن.
هوش گماردن بر: تمرکز کردن در. . . پارسی را پاس بداریم: )
سرهم: پیوسته، به سر همدیگر چسبیده
پیوستار: پیوستگی درونی، نظم درونی، پیوسته بودن، انسجام.
تراز: شکل، الگو، طرح، طرح کنار پارچه. شاهنامه: چهل جامه دیبای پیکر به زر طرازش همه گونه گونه گُهَر: طرح کنار آن جامه از گوهرهای گوناگون بود. پار ...
بانک: پولِستان، پول کده. ( این تنها یک پیشنهاد است، پیشنهاد شما چیست؟ ) پارسی را پاس بداریم: )
به یک باره: دفعتاً، به یک دفعه.
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) : برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) نا ...
در پاسخ یه آدم: مَلَکَة درسته
برابرواژه ی چند دانش واژه ( اصطلاح ) در فلسفه: برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام ) ناساز و ناسازی: منافی و منافات. انیسان و انیسانی: م ...
برابرواژه ی چند دانش واژه ( اصطلاح ) در فلسفه: برابری: تقابل. ناساز و ناسازی: منافی و منافات. انیسان و انیسانی: مخالف و تخالف. داره و نبود داره ...
برابرواژه ی چند دانش واژه ( اصطلاح ) در فلسفه: برابری: تقابل. ناساز و ناسازی: منافی و منافات. انیسان و انیسانی: مخالف و تخالف. داره و نبود داره ...
برابرواژه ی چند دانش واژه ( اصطلاح ) در فلسفه: برابری: تقابل. ناساز و ناسازی: منافی و منافات. انیسان و انیسانی: مخالف و تخالف. داره و نبود داره ...
برابرواژه ی چند دانش واژه ( اصطلاح ) در فلسفه: برابری: تقابل. ناساز و ناسازی: منافی و منافات. انیسان و انیسانی: مخالف و تخالف. داره و نبود داره ...
وب سایت: تارنما. اینترنت: تارکده، تارگستر. پارسی را پاس بداریم: )
وب سایت: تارنما. اینترنت: تارکده، تارگستر. پارسی را پاس بداریم: )
وب سایت: تارنما. اینترنت: تارکده، تارگستر. پارسی را پاس بداریم: )
تارنما: وب سایت. تارگستر: اینترنت. پارسی را پاس بداریم: )
تارنما: وب سایت. تارگستر: اینترنت. پارسی را پاس بداریم: )
دسته بندی: کتگوری. دوستان، برای واژه گزینی بیش از اندازه نیز نباید سخت گیر باشیم: ) پارسی را پاس بداریم: )
یاوه یک واژه ی پارسی است به چم: هذیان. پارسی را پاس بداریم: )
بن پاره: عنصر. بن پاره های چهارگانه: العناصر الاربعة. بن پاره: جزء اصلی، بخش بنیادین یک چیزی، پاره ای که ریشه ای و بنی است. پارسی توان واژه ساز ...
بن پاره: عنصر. بن پاره های چهارگانه: العناصر الاربعة. بن پاره: جزء اصلی، بخش بنیادین یک چیزی، پاره ای که ریشه ای و بنی است. پارسی توان واژه ساز ...