پیشنهادهای hamed jabra (١٣٦)
اشتراک تلویزیون کابلی. برنامه های تلویزیونی که نیاز به تهیه اشتراک هست.
آلبوم سازی با استفاده از عکس های جراید
بیماری مزمن . . . ongoing disease = chronic disease
پس دادن مثال . . . take something you have bought back to the store. چیزی را که خریده اید به فروشگاه پس بدهید ( برگردانید ) .
مشتاق و علاقمند بودن ( به ) . . . keen on = interested in
رو فرم . . . in shape = keep fit
the punishment of death for committing a crime, or from a disease which has no cure
It’s a strategy which we use to control anxiety, fear, and worry.
هوشیار کردن
نوشابه انرژی زا
نوشابه انرژی زا
فرد مورد آزمایش
پرداخت در سر قرار این اصطلاح برای اشخاصی است که در موقع قرار، پول میز را اونها پرداخت می کند. مثال . . . He's always the one who pays on dates.
جلوه دادن. . . make appear = represent = show off
تشکیل دادن ( ایجاد ) پایگاه مثال . . . It is possible that humans could form a base on Mars. این احتمال وجود دارد که انسان ها بتوانند پایگاهی در مری ...
بااین استدلال که
جهت تاکید روی کسی یا چیزی که برایتان تعجب آور است، بکار می رود. مثال . . . At 13 years old, Laura felt ready for the biggest challenge of all. لور ...
دریانورد، قایقران
1. بازتاب کردن 2. نشان دادن. . . مثال: Some suggest that the improved test scores simply reflect an increased exposure to tests in general. برخی معت ...
کارگردانی فیلمی را برعهده گرفتن مثال . . . He went on to direct science fiction movie Star Trek in 2009. او در سال ۲۰۰۹ کارگردانی فیلم علمی تخیلی S ...
فیلم پُر فروش
property master = prop master منشی صحنه
زخمی شدن، ایجاد شدن بریدگی مثال: If the hero gets a cut on his face, the makeup artist must create that اگر قهرمان داستان روی صورتش بریدگی ایجاد شود ...
دقت فرمائید: در انگلیسی رسمی معنی How do you do میشه: خیلی خوشبختم.
پایبند بودن به تصمیم
نمایشگاه هنر یا نقاشی
بقیه ( افراد )
به هنگام پرتاب
1. شکل ( در مقالات و . . . ) 2. تصور کردن مثال: He figured he would save money by mailing himself to Dallas, so he packed himself inside a box! او ف ...
ریسه رفتن در کودکان: بند آمدن نفس بچه ها هنگام گریه همراه با کبودی مثال: She wouldn't stop crying, and she was turning blue گریه اش را قطع نمی کرد و ...
تشک بادی یا تیوب بادی استخری
درآمد بالا
تأثیر گذاشتن روی . . .
had over گذشته ی have over به معنای دعوت کردن ( به منزل و دورهمی گرفتن ) می باشد.
چپاندن، پر کردن، چپانده شدن مثال: I was crammed between this guy who was snoring the whole time. من بین این مردی که تمام مدت خروپف می کرد، چپانده ش ...
استنباط دقیقی داشتن
رفت و آمد
هیچ فایده ای نداره. مثال: So there's really no point in my spending money on a large place with lots of room. بنابراین واقعاً هیچ فایده ای ندارد که ...
ستاره درخشان a bright star
نقطه وسط بین شروع و پایان یک چیزی، نیمه راه
می ارزه که جابجا بشی یا کنار گذاشته بشی. معنی bump ضربت در اثر تکان سخت؛ جای دیگری را گرفتن ( در هواپیما ) ، برکنار کردن و . . . هست.
نوشیدنی ها
مقاوم شدن
روش بحث برانگیز
📋 بازه زمانی
دستگاه فتوکپی
غذا دادن - سوق دادن مثال: This slogan explicitly directs a mother to feed a Healthy Start meal to her baby. این شعار به صراحت مادر را به دادن یک وعد ...
بد فُرم، بد بدن، نامناسب ( از لحاظ ریخت )