پیشنهادهای م ج نقوی (٣١٨)
gandomu:درگویش گوغر به بوته خودرویی گویند که معمولاّدرمیان مزراع گندم می روید وگل های سفیدی دارد وعلف هرز به حساب می آید
cheraaghu:درگویش گوغر به تنه چربی دار بوته کتیرا چراغو گویند وتسامحاّ به بوته گون وکتیرا نیز گفته می شود.
درگویش گوغر به گوسفند ماده ای که هنوز زایمان نکرده کاور گویندوپس از اولین زایمانش میش گویند
درگویش نیز به بزی که هنوز زایمان نکرده گیسه گویند
aallkoleng:درگویش گوغر به حشره ای گویند که روی خوشه های گندم می نشیندوچون کفشدوزک دورنگه است رنگ غالبش نارنجی همراه با رنگ مشکی. وهیکلش اندازه سوسک ا ...
shefk:درگویش گوغر به تخم مرغی گویند که زیر مرغ گذاشته اند که جوجه شود ولی جوجه نشده فاسد می شود.
korre:درگویش گوغر به بچه الاغ وبز کره می گویند وبرای بچه سایر چهارپایان متداول نیست.
درگویش گوعر هم به مرغ نابالغ گویند .
Koche:درگویش گوغر سگ نابالغ وکم سن وسال را گویند .
damtiri: درگویش گوغر از اصطلاحات گردوبازی است. وقتی بازیکنان بیشتر از دونفر باشند اگر یکی از آن ها بخواهد به دیگری کمک کند تیرش را مابین دکه وقله پرت ...
cheghal daadan:درگویش گوغر مترادف پرتاب کردن است.
Zert:درگویش گوغر مترادف بادصدادارمعده است مثلا وقتی میگن زرتش در رفت یعنی گوزید. گاه نیز به معنای ناگهان وفوری به کار می رود مثلا میگن زرتی زد زیر حر ...
qamz:درگویش گوغر بوته ای خودرو وبیابانی را گویند که مناسب سوختن است میگن یه جاز قمز ی بکن بیار به نظر می رسدقمز صفت جاز است ولی بوته ای خاص را در ذهن ...
درگویش گوغر همان بوته درمنه را گویند البته با کمی تسامح گاه بعضی بوته های بیابانی دیگر را هم می گویند مثلا میگن یه جاز قمز بکن بیار
meteq:درگویش گوغر به معنای صدا است مثلاّ میگن فلانی متقش در نمیاد
Taale:درگویش گوغر به بوته های کنده شده غلاتی چون نخود وعدس تاله گویند .
درگویش گوغر به صدای شادی گویند که مردان به صورت دسته جمعی درعروسی سر می دهند واین همان صدای هماهنگ وجمعی مردان است که دست ها را دو طرف دهان گرفته وفر ...
درگویش گوغر به صدای بلند وموزونی گویند که زنان بطور دسته جمعی یا انفرادی درعروسی سرمی دهند واین همان صدایی است که با حرکت تند زبان ایجاد می شود و همز ...
shetelaqدرگویش گوغر صداواژه ی ضربه محکم سیلی راگویند
Suxhtu: درگویش گوغر همان قلیه راگویند که بعضی ها به آن قورمه گویند درواقع همان گوشت سرخ شده ای ست که در درون یک شکمنبه برایمدت طولانی نگهداری می شود
فلنگ را بستن درگویش گوغر مجازا به معنای آماده فرار وحرکت شدن است پس براین اساس فلنگ باید پای افزار فرار باشد.
درگویش گوغر هم به کاملاٌ خیس شدن است . طوری خیس شده باشد که آب از همه جایش ریزان باشد
Shesh xhoneu:از بازی های محلی گوغر است دراین بازی کودکان برروی زمین شش مربع می کشند وبا یک سنگ مربعی شکل هفت هشت سانتی بازی را با حداقل دونفر شروع می ...
pey sar:درگویش گوغر از اصطلاحات نوبت بندی بازی های محلی است به نفر اول می گویند سر وبه نفر دوم می گویند پی سر
درگویش گوغر از اصطلاحات بازی های محلی منطقه است درنوبت بندی نفرات بازی اولین نفری که اعلام آمادگی می کند می گوید سر دومین نفر اعلام می کند پی سر ونفر ...
درگویش گوغر مترادف با شاید است
serowch:درگویش گوغر به پوست سبز گردو گویند که پس از رسیدن گردو از آن جدا می شود.
یکی از معانی دنده درگویش گوغر هسته میوه هایی چون زردآلو وآلوچه و. . . . است.
Poxhtu: درگویش گوغر واحدی است تقریبی برای دمنوش ها ومحصولات پختنی چون برنج مثلا می گویند یه پختو چایی بریز تو قوری
gaachu:درگویش گوغر هم به معنی گهواره است وهم تابِ بازی بچه ها
درگویش گوغر هم مجازاً به معنای سلّانه سلّانه کار کردن است
kamar :درگویش گوغر به قسمی از زمین گفته می شود که جنس آن نه چون سنگ محکم است ونه مثل خاکسست ووارفته بلکه به سنگی سست می ماند که با ضربه ای ناچیز می ش ...
Komor: درگویش گوغر مترادف خردسال وکوچک وخیلی کم سن وسال است
درگویش گوغر مترادف ماما وقابله هم می باشد
alak:درگویش گوغر همان غربیل وپرویزن راگویند
، hakke gareftan :درگویش گوغر مترادف ایراد گرفتن از دیگری ست.
Sharmuk:درگویش شخصی را گویند که بیش از خجالتی ست.
درگویش گوغر شخصی راگویند که به هیچ از رو نمی رود وتذکر وناسزا وکنایه وخشم در او اثری ندارد که ندارد
koppu:درگویش گوغر از اصطلاحات بازی سنگ شیشوست که بازیکن در این مرحله یکی از سنگها را به هوا پ تاب می کند ودرحالیکه بقیه سنگ ها در دستش است با سرعت آن ...
ghanj:ا درگویش گوغر ازاصطلاحات بازی سنگشیشو است که دراین مرحله بازیکن باید شش سنگ سنجدگونه کف دست خودقرار داده سپس با مهارت آن ها را کمی بالا پرتاب ک ...
درگویش گوغر به راهروی مسقف وکم عرض که گاه به اتاق های اطراف راه دارد وتقریبا نقش هال درساختمان های امروزی رادارد
Kotidan:درگویش گوغر مترادف کوبیدن است .
Pare giinaas:نام کوهی که درقسمت غربی امیر آباد گوغر درآبادی گدار�ده جعفر �واقع شده وامیر آبادی ها سرخی غروب خورشید ( شفق ) را بر فراز این کوه خوش قد ...
seyl kardan. درگویش گوغر مترادف تماشا کردن ونگاه کردن است.
qaafelu:در گویش گوغر به عنوان نفرین ودعای منفی به کار می رود به نظر می آید برای شخصی آرزوی مرگ می کنند .
درگویش گوغر آبریزگاه وتوالت را گچیند
پِلِکی:pelekii. درگویش گوغر به معنای گردو ها و. . . بادام های بجا مانده از برداشت وتکاندن محصول را برای خودجمع کردن تقریبا برابر با خوشه چینی
کِلِلو:kelelu. درگویش گوغر همان گردبادرا گویند
jafriz:یکی از آبادی های اطراف گوغر که درقسمت شمالی چشمه سبز وجنوب هنکایی واقع شده به واسطه آب سرشارش سرسبز ودیدنی است وغار جفریز که از دیدنی های گوغر ...
aarak paarak:درگویش گوغر به معنای زیبا وخوش بر ورنگ وچشمگیر است . نمونه �:کاسه ای دارم آرک پارک من پر کنم تو پرترک�