پیشنهادهای بهنام (١٣)
She was carried off by the epibemic او بر اثر یک بیماری فراگیر فوت کرد ( معنی فوت شدن، ازبین رفتن میده )
عجیبه که اکثرا معنی درستو بیان نکردن، lasting به معنی طول کشیدن، زمان بردن هست یعنی یه چیزی یه پروسه ای انقد زمان برد.
Call out , کاری که همون نمکی و ضایعاتی توی کوچه میکنه، فریاد میزنه که بیا بخر، به اون فریاد زدن میگن calling out
I pled the 5the ینی سکوت میکنم، دوسندارم جواب بدم ( به دلایل قانونی )
چوغولی کردن درباره دیگران، پشت سر شاکی شدن از دیگران، پشت سر بقیه چرت و پرت گفتن
Dont look at your fraking phone به گوشی کوفتیت نگاه نکن برای وقتی بکار میره که یه کارت رو احمقانه نشون بده
پیچوندن چیزی، مثلا پیچوندن کلاس
Release inyestinal gas باد معده را ول دادن
فرار کردن از حصر، رها شدن
وقتی روی چیزی سرمایه گذاری کنی و سودش دقیقا برابر با مایه اولیه شما باشه، و سود صفردرصد باشه
فرض کن یه بچه از روی مبل بیفته ولی روی زمین یه بالش باشه که نذاره سرش به زمین بخوره، این عدم برخورد سر به زمین رو میگن break the fall , ینی افتادن بد ...
برای زمان گرامری استفاده میشه، مثلا بخایم بگیم زمانهای آینده نمیگیم future time, میگیم future tenses
Dady cut me off!!! بابا پول تو جیبیمو قط کرد!!!