تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتساع پذیری ( در فیزیولوژی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفاق

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Nutritional value of food plants ارزش "غذایی" گیاهان خوراکی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

"نان پیتزا" هم معنی میده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تیر، تیرک مثال: Lamp post : تیر چراغ Fence post : تیر یا پایه ی پرچین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاره شدن مثال: The ropes broke and the lifts fell to the ground.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تیرچه، تیرآهن ( در ساختمان سازی )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مربوط بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اثبات کردن با ارائه مدارک. The debator used numerous documents to back up his statements. مناظره کننده از مدارک زیادی برای اثبات گفته هایش استفاده ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

وابسته بودن، بستگی داشتن مثال: My business is riding on you talking to your sister. شغل من بستگی به صحبت تو با خواهرت داره.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

داوطلبانه عرضه کردن مثال: I volunteer two men. من دو مرد رو داوطلبانه عرضه میکنم. ( به عنوان جنگجو )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رضایت دادن مثال: She said she wouldn't bless our marriage اون گفت که به ازدواج ما رضایت نمیده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تایید مثال: You asked for my blessing and I said no. شما از من تایید ( اجازه ) خواستید، و منم گفتم نه.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

امتناع کردن نپذیرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی استاد هم میتونه بده مثلا: The undeniable king of violin makers استاد مسَلَّم ( غیر قابل انکار ) سازندگان ویولن.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست انداختن مسخره کردن ریشخند کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشم شدید، غضب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تجزیه کردن مثال: Bacteria decay dead plants ( و البته bacteria جمع هست )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیم برق، کابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Surf the net : جستجو کردن در اینترنت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Measurements such as meters, liters and grams are based on the metric system Measurement: معیار اندازه گیری