تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفاق

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Nutritional value of food plants ارزش "غذایی" گیاهان خوراکی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

"نان پیتزا" هم معنی میده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تیر، تیرک مثال: Lamp post : تیر چراغ Fence post : تیر یا پایه ی پرچین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاره شدن مثال: The ropes broke and the lifts fell to the ground.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تیرچه، تیرآهن ( در ساختمان سازی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اثبات کردن با ارائه مدارک. The debator used numerous documents to back up his statements. مناظره کننده از مدارک زیادی برای اثبات گفته هایش استفاده ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

وابسته بودن، بستگی داشتن مثال: My business is riding on you talking to your sister. شغل من بستگی به صحبت تو با خواهرت داره.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

داوطلبانه عرضه کردن مثال: I volunteer two men. من دو مرد رو داوطلبانه عرضه میکنم. ( به عنوان جنگجو )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

رضایت دادن مثال: She said she wouldn't bless our marriage اون گفت که به ازدواج ما رضایت نمیده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تایید مثال: You asked for my blessing and I said no. شما از من تایید ( اجازه ) خواستید، و منم گفتم نه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

امتناع کردن نپذیرفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی استاد هم میتونه بده مثلا: The undeniable king of violin makers استاد مسَلَّم ( غیر قابل انکار ) سازندگان ویولن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست انداختن مسخره کردن ریشخند کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشم شدید، غضب.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تجزیه کردن مثال: Bacteria decay dead plants ( و البته bacteria جمع هست )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیم برق، کابل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٧

Surf the net : جستجو کردن در اینترنت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Measurements such as meters, liters and grams are based on the metric system Measurement: معیار اندازه گیری