پیشنهادهای Amino (٦١)
به گا رفت
یکی از اساطیر یونان که فرزند زئوس و مایا بوده. در افسانه ها گفته شده ظهر به دنیا اومد و شب همون روز گوسفندای آپولو رو دزدید😂
کندی، رکود
به ترتیب
Offer Vassalization پیشنهاد قیومیت پیشنهاد تابع شدن
مهارت بقا در حیات وحش
معادل پارسی: جای گردشگر پسند
یورش بردن به سمت طعمه
پرسه زن
کینه در دل خود پروراندن
مهارناپذیر
زیور آلات
هدایای الهی
توزیع کردن تقسیم کردن پخش کردن
تزیین کردن
دستور دادن ابلاغ کردن
صفوف نیروها
روانه ساختن
مزین کردن آراستن
دراز کردن
انباشته شدن روی
آرامبخش تسکین دهنده مرهم
ویرانگر، درهم کوبنده
غیر مذهبی
آغوش پروردگار
خردمند، دور اندیش، عاقل
وافادار
طرف سرش سبکه ( عقل تو کلش نیست )
طرف سرش سبکه عقل تو کلش نیست
Self - styled obligations قید و بند های خود ساخته
قید و بند
بقایا
تفاصیل حسی/Sensory details توصیفاتی از چیزی در متن که به کارگیری حواس پنجگانه را به دنبال دارد. به طور مثال: "این گل قرمز دارای گلبرک هایی با طعم ...
نتیجه گیری اخلاقی آخر داستان را در ادبیات انگلیسی moralizing میگویند
ادیب
بد، کیری، تخمی، مزخرف، زشت و زننده، افتضاح، در مواردی میتونه با واژه nasty مترادف باشه. 1. His dickish behavior towards his colleagues made it di ...
بسته به واژه های همراه مفاهیم متفاوتی را ارائه میدهد. کیری مقام: شخص پست و بی ارزش کیری فیس: شخص زشت و بد ریخت اعصاب کیری: عصبانی و اعصاب خورد غذای ...
دیگه میخوام باهاش رک باشم، حرف حساب رو نشون کسی دادن، حساب کسی رو کف دستش گذاشتن، 1. I was so frustrated with my coworker's constant interruptions ...
از جای دیگری خدمات گرفتن/خرید کردن 1. If you're not satisfied with our services, feel free to take your business elsewhere. 2. We value our custome ...
از بین رفتن جوش وآکنه 1. I started using a new skincare routine that has really helped clear up my acne. 2. Drinking plenty of water and eating a b ...
برای خود کار کردن ، کسب و کار خود را تاسیس کردن 1. After years of working for others, I decided to go into business for myself and start my own cons ...
به اندازه غذا خوردن، با میانه روی غذا خوردن 1. It's important to eat in moderation to maintain a healthy weight and prevent overeating. 2. I always ...
خارج از وزن خواندن، ناموزون خواندن ( آهنگ ) 1. I could hear someone in the audience singing off key during the concert, and it was quite distractin ...
همخوانی کردن 1. The crowd began to sing along with the band's hit song, creating a lively and energetic atmosphere in the concert hall. 2. I love t ...
موسیقی ساختن/نواختن 1. I love to compose music that reflects my emotions and experiences in life. 2. When I sit down at my piano, inspiration flow ...
بدون شرط و شروط، بدون محدودیت 1. We agreed to have a casual, no strings attached relationship. 2. I prefer friendships with no strings attached, wh ...
خوش قیمت 1. I couldn't resist buying that designer handbag when I saw it on sale for such a steal. 2. The antique dresser I found at the flea marke ...
توافق کردن، قرارداد بستن 1. We are so close to closing the deal with our biggest client, all we need is their signature on the contract. 2. If we c ...
به معنی پول پس دادن نیست! درواقع دادن کارت خرید هست که ارزشش برابر با پولسه که طلبکاری از اون مغازه 1. The store made an error in charging me twice ...
درکت میکنم، میفهممت 1. I hear what you're saying, but I still think we should go with my idea for the project. 2. I hear what you're saying, but I ...