پیشنهادهای پارسیونا (٧٣٣)
یوایش ( yavāyesh ) = یَوا/اسراف/اتلاف
یواییدن ( yavāyidan ) = اتلاف و اسراف کردن.
بیداد
یاوه مان
اصل و نسب دار
پیدا کردن.
همان ( توفان ) .
شگاینه ( شگا آینه ) گَنجه دولاب شیشه ای
زابیدن = وصف کردن زابیده شدن = وصف شدن زابَنده = واصف زابیده = موصوف زاب = صفت زابِش = توصیف
زابیدن = وصف کردن زابیده شدن = وصف شدن زابَنده = واصف زابیده = موصوف زاب = صفت زابِش = توصیف
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
برگه زدن/رویه زدن
دست بری/دستکاری/دگرنویسی
تصرف در نوشته.
گستاخ
رمزواژه/کدون
نانگرد/همگرد
دلیل و برهان.
ندانم به کار
خَرَند ( kharand ) در گویش اسهپانی = حیاط ( تازی )
پیشنهاد به جای ( پروکسی ) .
پیشنهاد به جای ( پروکسی ) . ( polandeh )
پیشنهاد به جای ( تصدانه/پیکسل ) .
پیشنهاد به جای ( تصدانه/پیکسل ) .
پیشنهاد به جای ( تصدانه/پیکسل ) .
پیشنهاد به جای ( تصدانه/پیکسل ) .
برابر پارسی ( تلفن ) .
دَستال
نماپخش
نماپخش
کنترل تلوزیون
برابر پارسی تلوزیون.
در گویش اسهپانی به چم "به اندازه" است. برای نمونه می گویند : راسِّ من برنج بِکِش. ( به اندازه ی من برنج بِکِش/بَردار. )
همان "چای/چایی" است ، زیرا چای در بام نوشیده می شود این واژه پیشنهاد شده است. ( bāmnush )
مکتب فکری
رایاپُل
برابر پارسی ( عمه ) .
برابر پارسی "کلاس".
داکیده | بنگرید به ( داک ) در واژه نامه دهخدا.
داکنده ( dākandeh ) به چم ( تکیه کننده ) است.
داکیده ( dākideh ) به چم ( تکیه شده ) است.
تکیه کردن
سختی/دشواری در گویش اسهپانی.
شانسی
نعمت دادن
مدرک تحصیلی