پیشنهادهای پارسیونا (٦٦٤)
حیاط.
رقص و جست وخیز.
شخانه
کتاب دعا
زیارت نامه
بازفرست کردن.
پیشنهاد به جای ( تومان مغولی ) .
پیشنهاد : دِریک ( زیباست که به جای ریال از دریک بهره ببریم. )
زمان سنج
سیگار
لحیم کردن. بنگرید به ( کید ) در دهخدا.
بیو و بیوگرافی.
زی نوشت.
واخواستیان
خداناباور/بی خدا
نوازنده
مختار/اراده مند
انسان
کوتاه شده ی اندام.
آناناس.
( یک خرده ) ( اندکی )
چیزی که از خاک ساخته شده باشد.
فهمیدن
تاوان
تکنده ( takandeh ) /تازنده ( tāzandeh )
میاندار
شمارک بندی
هوله رفتن
از زیر کار در رفتن.
یواینده ( yavāyandeh ) = مُسرِف/اسراف کننده/تلف کننده
یوایش ( yavāyesh ) = یَوا/اسراف/اتلاف
یواییدن ( yavāyidan ) = اتلاف و اسراف کردن.
بیداد
یاوه مان
اصل و نسب دار
پیدا کردن.
همان ( توفان ) .
شگاینه ( شگا آینه ) گَنجه دولاب شیشه ای
زابیدن = وصف کردن زابیده شدن = وصف شدن زابَنده = واصف زابیده = موصوف زاب = صفت زابِش = توصیف
زابیدن = وصف کردن زابیده شدن = وصف شدن زابَنده = واصف زابیده = موصوف زاب = صفت زابِش = توصیف
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
فامیدن مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
برگه زدن/رویه زدن
تصرف در نوشته.
دست بری/دستکاری/دگرنویسی
گستاخ