پیشنهادهای پارسیونا (٧٢٦)
این واژه سغدی است. yāxē
شخانه
اَندَرِه ، اَندَرَک
مصاحبه : گفتمان | مناظره : دیدِمان.
خوشبویه
برابر پارسی این واژه : هَمبَهره گرایی. هَمبَهره = شریک ، سهیم.
کهاهن ربا = ( کهربا آهن ربا ) ( kahāhanrobā )
انبارک/انبارچه/انبارو
سخن بستن. نمونه : رئیس جمهور مردم را خطاب کرد. برابر پارسی : فرنشین مردم سالاری ، مردم را به سخن بست.
برنهادن. مجلس شورای اسلامی ، این لایحه را تصویب کرد. ❌ نشست رایزنی اسلامی ، این پیشنهادنامه را برنهاد. ✅
آینده نما. /AyandenamA/
دشتان
سونِش
ظرف است در زبان نایینی.
پیشنهاد من : گُذَرْبَرَک ( gozarbarak ) گُذَرْبَر = اتوبوس گُذَرْبَرَک = مینی بوس
تفریط.
بالایال. /bAlAyAl/
ترجمه.
مفعول.
زاری گر ، زاری کننده
تاوان
انسان. ( مان=اندیشه/منش ـو پسوند وابستگی مانند ترسو و بُرزو. )
برابر پارسی آیه.
سمپاتیک.
پاراسمپاتیک.
نیکوکار ، درستکار
آزبودن : دعا کردن بن گذشته : آزبود بن اکنون ( مضارع ) : آزبای
ساز ، ابزار
ادات شرط : سازِ بند ، ابزارِ بند
برکت
شادمان
رایزنگاه
عکاس.
برابر پارسی مرجع تقلید
قیر ، آسفالت
گنجینه
دورپیچ
دل آگاهی ، فراآگاهی
لب
کهن جانور. /kohanjAnevar/
برابر پارسی خطرناک.
شنیدن.
اوستامیدن ( ustāmidan ) = اعتماد کردن
همریشه با attack و به چَمِ جنگیدن.
کوتاه شده ی اندام.
رقصیدن.
چارگرد.
لذت بردن.
رایاباشی/رایابینی/رایابود
آزمونک. /Azmunak/