پیشنهادهای پارسیونا (٧٠٤)
این واژه سغدی است. yāxē
شخانه
اَندَرِه ، اَندَرَک
مصاحبه : گفتمان | مناظره : دیدِمان.
خوشبویه
نوازنده
کهرُبَک = ( کهربا ک ) ( kahrobak )
برابر پارسی این واژه : هَمبَهره گرایی. هَمبَهره = شریک ، سهیم.
کهاهن ربا = ( کهربا آهن ربا ) ( kahāhanrobā )
سخن بستن. نمونه : رئیس جمهور مردم را خطاب کرد. برابر پارسی : فرنشین مردم سالاری ، مردم را به سخن بست.
برنهادن. مجلس شورای اسلامی ، این لایحه را تصویب کرد. ❌ نشست رایزنی اسلامی ، این پیشنهادنامه را برنهاد. ✅
آینده نما. /AyandenamA/
دشتان
سونِش
پیشنهاد من : گُذَرْبَرَک ( gozarbarak ) گُذَرْبَر = اتوبوس گُذَرْبَرَک = مینی بوس
تفریط.
بالایال. /bAlAyAl/
شایِش پذیر
تاوان
انسان. ( مان=اندیشه/منش ـو پسوند وابستگی مانند ترسو و بُرزو. )
زاری گر ، زاری کننده
شادمان
رایزنگاه
ترجمه.
مفعول.
رقصیدن.
حالت و وضعیت.
مجاز از اثر کردن. فامَنده ( اثر کننده ) فامیده ( اثرکرده ) فامِش ( اثر/تاثیر ) فامِشانه ( موثرانه )
به ماناک ( معنی ) حذف شده هم هست.
اگزون. exon
حقیقت
همان رَستن است. بن اکنونش می شود راه.
شعله کشیدن. /Saxidan/
دِلباوَریدن
به جای کپچا.
آزبودن یا آزباییدن
هَم وَر.
شَنبانه. /SanbAne/ گُنبَدانه. /gonbadAne/
نشان رفتن
برابر پارسی آیه.
سمپاتیک.
پاراسمپاتیک.
نیکوکار ، درستکار
آزبودن : دعا کردن بن گذشته : آزبود بن اکنون ( مضارع ) : آزبای
ساز ، ابزار
ادات شرط : سازِ بند ، ابزارِ بند
برکت
اشاره کردن
برابر پارسی شکل.
دقیقه