پیشنهادهای پارسیونا (٤١٢)
اَندَرِه ، اَندَرَک
دورگو واژه ی پارسی تلفن است. شایسته است از واژگان پارسی بهره ببریم.
خوشبویه
کهرُبَک = ( کهربا ک ) ( kahrobak )
برابر پارسی این واژه : هَمبَهره گرایی. هَمبَهره = شریک ، سهیم.
کهاهن ربا = ( کهربا آهن ربا ) ( kahāhanrobā )
سخن بستن. نمونه : رئیس جمهور مردم را خطاب کرد. برابر پارسی : فرنشین مردم سالاری ، مردم را به سخن بست.
برابر پارسی مرجع تقلید
زاری گر ، زاری کننده
نجات دادن ( ببینید بوختن را در واژه نامه دهخدا )
به ماناک ( معنی ) حذف شده هم هست.
حقیقت
دِلباوَریدن
آزبودن یا آزباییدن
نشان رفتن
برابر پارسی خدمت کردن.
رایاباشی/رایابینی/رایابود
کاشتن
پاژَن
قیر ، آسفالت
گنجینه
دورپیچ
دل آگاهی ، فراآگاهی
لب
مَهژْو : دریای بزرگ : اقیانوس ( یونانی )
برابر پارسی شکل.
دقیقه
آغاز کردن/شروع کردن
در گویش اصفهانی به ماناک "آرام" به کار برده می شود. می گویند خداوند آن زن را آلفته کند. یعنی خداوند آن زن را آرام کند.
ادامه دادن
فانوس
لایک کردن = پسند کردن دیس لایک کردن = ناپسند کردن
برابر پارسی : میل و اراده.
امت
برابر پارسی همان" عیدی" است.
تعطیل
اوستامیدن ( ustāmidan ) = اعتماد کردن
همریشه با attack و به چَمِ جنگیدن.
مَهیزَدْنشان = مَه ( بزرگ ) ایزد ( الله، خدا ) نشان ( آیت ) برابر شایسته ی آیت الله العظمی
بخت آوری
برابر پارسی پیشنهادی : دوش اَنداز.
برابر پارسی دلالت کردن ، دلیل آوردن. دلیل : فَرنود دلیل آوردن ، دلالت کردن : فَرنودن بُنِ گذشته : فَرنود بُنِ اکنون : فَرنایْ
ارتنگ. [ اَ ت َ ] ( اِ ) صفحه و تخته نقاشان. ( غیاث ) ( آنندراج ) . || نگارخانه ( مطلق ) . ( آنندراج ) . || دکان. || کتب خانه. ( آنندراج ) .
راست پندارنده
مُشکو
سوارِه سپاه
کهرباساز ، کهربادِه
دیگره
برابر پارسی "پیج".