پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٨٨٤)
جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری منفعت است
سگ هفت جان دارد
می خواهم ببینم چند مرده حلاج است
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
آزارش به مورچه هم نمی رسد
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
کج دار و مریض
یار بد بدتر بود از مار بد
یاسین در گوش خر می خواند
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
نخود هر آش است
کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد
سالی که نکوست از بهارش پیداست
در ناامیدی بسی امید است
در دروازه را می توان بست، دهن مردم را نمی توان بست
دست بالای دست بسیار است
جوجه را اخر پاییز میشمارند
جنگ اول به از صلح آخر
توی دعوا حلوا پخش نمی کنند
تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره
توبه گرگ مرگ است
پز عالی جیب خالی
به دعای گربه سیاهه بارون نمی آید
بی مایه فطیر است
با پنبه سر می برد
با یک دست دو هندوانه نمی توان برداشت
با پنبه سر می برد
با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود
یک دست صدا ندارد
از تو حرکت از خدا برکت
با پا پس می زند با دست پیش می کشد
از پی هر گریه آخر خنده ای ست
از آب گل آلود ماهی می گیرد
از این ستون به آن ستون فرج است
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
آشپز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک
آنچه عوض دارد گله ندارد
آب خوش از گلویش پایین نمی رود
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
علامت مشخصه داشتن - نشانه منحصر به فرد داشتن
غرق تجملات شدن
از جان و دل کار کردن
مدام مجادله کردن
دور نگه داشتن
مهر سکوت بر لب زدن
فکر میکنی خر گیر آورده ای
خوش سابقه
کاچی به از هیچی
زنجیر پاره کرده