پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٧٥٢)
از آب گل آلود ماهی می گیرد
از این ستون به آن ستون فرج است
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
آواز دهل شنیدن از دور خوش است
آشپز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک
آنچه عوض دارد گله ندارد
آب خوش از گلویش پایین نمی رود
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
علامت مشخصه داشتن - نشانه منحصر به فرد داشتن
غرق تجملات شدن
از جان و دل کار کردن
مدام مجادله کردن
دور نگه داشتن
مهر سکوت بر لب زدن
فکر میکنی خر گیر آورده ای
خوش سابقه
کاچی به از هیچی
زنجیر پاره کرده
قلمبه سلمبه حرف زدن
ور رفتن با
فلنگ را بستن
دسیسه - توطئه
مسئله بغرنج و پیچیده
مثل موش آب کشیده
آسیب های زمانه
به خدا توکل کردن
دستش می انداختیم
وانمود کردن
همه جوانب کاری را سنجیدن
زیرچشمی نگاه کردن
تورق نمودن
آدم ناقلا و زرنگ
در خواب ناز
تنها پیش قاضی رفته اید
کاملا مرتب و تمیز
اشتها زیر دندان است
آدم اصل کاری - کار بلد
احتیاط شرط عقل است
به خطر انداختن همه هستی - یا هیچ یا همه چیز
تو را به تمام مقدسات قسم
چرب زبانی کردن
سر و ته یک کرباس
خیال خام کردن - پیش بینی های الکی کردن
سر و مر و گنده بودن
خل و چل
سبک بال - مثل مرغ هوا آزاد
خوشمزه - باب دندان - دلپسند
قاطی کردن
هیاهوی بسیار از بهر هیچ به راه انداختن - لاف زدن - خالی بندی کردن
خوب رل بازی کردن