پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٨٨٤)
می توانی هوایم را داشته باشی؟
سر گردنه است! / خیلی گران است
گند زدی!
ناخوش احوالم
خیلی خسته ام
بامزه بود!
جا خوردم
پیش می آید/ خیلی عجیب نیست
یکی طلب شما/ جبران می کنم
اوه، پس بگو چرا / پس قضیه از این قرار بوده
به دل نگیرید
ممنونم/ جبران می کنم
ضد حال/ ناخوشایند، مایوس کننده
باور کردن چیزی ( در محاوره )
آیا درست فهمیدم؟ درست متوجه شدم؟
شکر، شکایتی نیست! /ای، بد نیست!
که زنگی به شستن نگردد سفید.
عنقا را به دام نتوان گرفت.
ملاقه ات به ته دیگ خورده است.
جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست. در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.
گنج بی مار و گل بی خار نیست.
هیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.
نمی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.
به ساز کسی رقصیدن
عروس نمیتونه برقصه، میگه زمین کجه
بدجوری گیر کردم.
تا جایی که در توان من است
با دم شیر بازی نکن
بگذارید نفسم جا بیاید
برو با هم قد خودت طرف بشو
او خیالات خام در سر دارد
پول علف خرس نیست
به بخت خود لگد زدن
زمین شوره سنبل بر نیارد
مانند اسپند روی آتش بودن
بازی تقدیر
زیادشدن - وفور یافتن
کار آزمایشی
او احساس حقارت کرد
کله خر - تند رو - افراطی
امکان تقریبا محال - امکان خیلی جزئی
پارتی بازی کردن
خود رای بودن
آدم تازه به منصب رسیده که خود را مهم می داند
قبراق بودن
دو پا داشتن دو پای دیگر هم قرض کردن و فرار کردن
تعجب آور - ترس آور
دوران شادی و شوخی
مردم عقلشان به چشمشان است
عجله کار شیطان است