پیشنهادهای علی وردی پناه (پارسی) (٣٥٩)
انسان به سنگسری ادِم - - - - مخِلوق - - - - مِردم ز هر مرام و مسلک انسان در تعریف ز تعریف جامع نیاید هرگز به کف ز آمال و آرزو انسان ره شرف و بی شرف ...
سزاوار به زبان سنگسری نِ حق لایق - - - - اورزه
پدر به زمان سنگسری پِشه - - - - - بّ بّ پدر بالش بر سنگ داشت تا لقمه نانی بر طفلان فراهم داشت ز بر دار وندار زندگی جاره داشت ز سختی ترس نداشت طاعت را ...
درونگرا به زبان سنگسری دِلِ بِشده - اِشتون بِشوه - - - دِلِ خواه درونگرایی نه ارثی و ذاتی ز تربیت و محیط و مسلک آید درونگرایی حیاتی ز تربیت در پرتو ج ...
نیکو به سنگسری - - - خاره - - - - - جور - - - - - رِریف____ شِکیل متضاد نیکو به سنگسری خِته ز هر کار تلاش و کوشش آید به بار ارزش آن باشدکه نیکو آید ب ...
آرزو سنگسری هِووهوس - - - - اّرمون - - - - مِیل ورِغبت - - - - ورشِندِ چه زیبا گفت مولا علی ز آرزو دراز بپرهیز ولی میل و آرزو چون اسب سرکش در هر حال ...
بدی به سنگسری زِشتّ - - - - - قِباحّت دانده - - - - - - بی شرمی خلوت نشین ز خود نمائی چه حاجتست گر همه جفا و زخم زبان دل شکستن چه حاجتست زانکه دل با ...
شکر به سنگسری مِنِت - - - - سِپاس - - - - - دِست دّردنّکِره - - نِمک شناس - - - - تّه دور بّگردی قدر هر نعمتی بجا شکر آن سر ریز ز هزاران نعمت بر انسا ...
علی وردی پناه ( پارسی ) حقیقت به زبان سنگسری روراست راستی راستی معلوم ز رهروان طریقت ندیدم کس رود بر حقیقت ز زاهد با تسبیح و سجاده ره تکلیف از این ط ...