پیشنهادهای دکتر محمد امین شیخ رشیدی (٣٥٨)
تعمیم دادن
قطع رابطه کردن
تاثیر گذار
حالتی که دو یا چند چیز اجتماعاً تاثیر بهتر و بیشتری خواهند داشت
کارها و اعمالی که شخص حقیقی یا حقوقی برای دیگری انجام می دهد
پویا :وصف آنچه که دارای انرژی فراوان و دایم در تغییر و پیشرفت است منبع : فرهنگ فارسی موۻوعی، تالیف استاد بهروز صفر زاده
از ارزش و اعتبار افتادن، از ارج و رواج رفتادن
حرف اضافه است یعنی فقط برای
بودار : ۱ - دارنده بو، دارای رایحه ۲ - خطرناک یا مشکوک از لحاظ سیاسی منبع : فرهنگ موضوعی فارسی تالیف استاد بهروز صفر زاده
حالت و یا موقعیتی که خطر ویا آسیبی در آن وجود ندارد و به امن بودن اطمینان حاصل است
دولتی که از منافع دولت دیگر حفاظت و حمایت می کند
تحت مراقبت وحفاظت مامورین ، کسی که مامورین از او حفاظت و مراقبت می کنند ممکن است متهم، مجرم یا محکوم مالی باشد
محدوده تحت حفاظت، محدوده ای که از آن حفاظت می شود، محدوده ای که مورد حفاظت واقع می شود
غلط محسوب کردن
اوضاع و احوال نامناسب و غیر مطلوب است
حیّز: وضع ، حالت ، وضعیت و موقعیت حیزانتفاع: موقعیت و وضعیت نفع بردن یا نفع دادن ،
طیّ : از طریق ، برابر ، بموجب مانند: طی دوفقره چک: بموجب دو فقره چک
واردشدن ، دخالت کردن ، رسیدگی کردن
فراگیر : فراگیرنده که دارای معانی ذیل است: ۱ - شامل ، جامع ، دربردارنده ، دربرگیرنده مانند : وضع فراگیر : وضع شامل و جامع ۲ - تحت فراگیری ، تحت یادگ ...
جذابیت فوق العاده و منحصر به فرد که آثار اجتماعی دارد
سَبک:روش خاص با ویژگی های متمایز در بیان افکار و مطالب مانند سبک ادبی ، سبک حقوقی
استفاده غیر اخلاقی یا غیر قانونی
گاهگاهی
ادیان و مذاهب
بازنگری و تجدیدنظر کردن در سخن خود
مجموعه اندیشه ها ، اعتقادات و افکار یگ گروه مانند: مکتب اسلام که مجموعه ای از اعتقادات و افکار و اندیشه های دین اسلام است
سهل انگاری و بی خیالی
پر پایه، بر اساس ، بر شالوده ، مبتنی بر، مبیّن و بیان کننده امری بودن
راجع به ، مربوط به ، در مورد ، پیرامون
جدا کردن حصص شرکاء در مال مشاع که آنرا تقیسم هم می گویند
زیادت در هر چیز که موجب برتری و تمایز آن می شود
مزیّت :زیادت در چیز که موجب برتری آن شود ، فضلیت
رنگ ، ویژگی
تجزیه دین به اجزاء مساوی یا نامساوی بر حسب زمان ایفاء دین
رد و بدل عوض و معوض در عقد بیع همزمان با یکدیگر است ( یداًبید ) بایکدست بدهد و بادست دیگر بگیرد. منبع: مبسوط در ترمینولوژی جلد دوم حق تالیف استاد دک ...
تفویض اختیار یا اعطای اختیار یا واگذاری اختیار ، دادن اختیار به دیگری است در حقوق خصوصی و عمومی
محرز کردن شایستگی ، معلوم کردن و اثبات شایستگی است
مقتضی غرامت را مغرم گویند
موجود زنده، جاندار
میانگین عمر افراد جامعه
تفهیم کردن ، آگاه کردن از موضوع
آنچه از باطن سخن برداشت می شود
بسط و گسترش معنایی
برداشت یا تصور
چیزی که فهمیده شده و نتیجه گیری شده
دچار سوءتفاهم شدن، برداشت نادرست کردن
دوزاری کسی افتادن: متوجه شدن ، فهمیدن
دور آگاهی، ارتباط ذهنی یا احساسی دو نفر از راه دور بدون هیچ وسیله ای
به همین خیال باش،