پیشنهاد‌های دکتر محمد امین شیخ رشیدی (٤٢٩)

بازدید
١,٢٣٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حمیت یعنی حمایت ، طرفداری و جانبداری منطقی، عاقلانه و عالمانه از چیزی یا از کسی است گاهی به معنی عصبیت که همان طرفداری جاهلانه و غیرمنطقی است نیز آمد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اوصاف جمع وصف است و می تواند جمع صفت هم باشد زیرا اصل کلمه صفت همان وصف است از قواعد زبان عربی این است که در ناقص واوی با حذف واو و اضافه تاء به آخر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توصیف یعنی وصف کردن ، وصف نیز بیان صفت است بنابراین توصیف بیان صفات و ویژگی های یک چیز است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واردشونده : آنکه وارد می شود ، آنکه وارد خواهد شد ، آنکه قابلیت وارد شدن را دارد، آنکه می تواند وارد شود وارد شده: آنکه وارد شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایندانی : تعهد ، ضمانت ، کفالت پایبندی: مواظبت و محافظت بر ایفای تعهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصویب قانون: وضع قانون ، رای موافق دادن به لایحه دولت یا طرح مجلس شورای اسلامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صحه گذاشتن یا صحه نهادن: در گذشته �صحیح است� با علامت اختصاری ص که بر نوشته ها صحیح گذارده و نهاده می شد به معنی تایید و تصدیق و تصویب بود نوشته های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشکیلات: مجموعه ای از افراد انسانی هدفمند با مقرارت و تجهیزات لازم ، تشکیلات حزب : مجموعه ای است از افراد با قوانین و مقررات و تجهیزات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشریفات : کارهایی که منشأ آنها قانون یا عرف یا اخلاق یا قرارداد است که با نظم و ترتیب خاص انجام می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تسلیت دادن: ابراز همدردی با کسی و دلداری دادن او

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تسلط کامل به چیز یا بر چیزی داشتن: ۱ - داشتن علم و آگاهی و مهارت کامل به یا بر چیزی ۲ - داشتن توانایی و غلبه کامل به یا بر چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آموزنده: ۱ - از مصدر آموزاندن بمعنی آنکه به دیگری می آموزد ۲ - از مصدر آموزیدن بمعنی آنکه از دیگری می آموزد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیروی فراگیر : نیروی آموزشی ، نیروی تحت تعلیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترک کردن: ترک کردن جایی: خارج شدن از جایی و دور شدن از آنجا ترک کردن کسی: جدا شدن از او ، متارکه ازهم جدا شدن است ترک عادت کردن : ادامه ندادن عادت ...

پیشنهاد
١

ترتیب کسی را دادن: آزار جسمی یا جنسی دادن کسی بمنظور تنبیه کردن او

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترتیب دادن : ۱ - نظم دادن ، نظم بخشیدن ، سامان دادن ۲ - برپا کردن ، برگزار کردن ۳ - برنامه ریزی کردن

پیشنهاد
١

ترتیب اثر : اثرگذاری ، اثربخشی ، موثر واقع شدن ، پیدایش اثر ، پدیدآوردن اثر ، پدیدار شدن اثر ترتیب اثر: حدوث و وجود و کون و ثبوت و ظهور اثر است ترت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقرر کردن: مقرر داشتن ، مقرر فرمودن ۱ - گفتن و بیان کردن ۲ - برقرار کردن ۳ - قرارداد کردن , توافق کردن ۴ - قرار دادن ۵ - معلوم و معین کردن ۶ - تایبد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقرر فرمایید: مقرر فرمودن یعنی امر کردن، دستور دادن ، بیان کردن مقرر می دارد: بیان می کند موعد مقرر: زمان معلوم ومعین مقرر شد: برقرار شد ، قرار داده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تخلف از قانون: سرپیچی از قانون ، برخلاف قانون و مقررات عمل کردن تخلف از تعهدات : عدم انجام تعهد یا تاخیر در انجام تعهد ، برخلاف مفادعقود و تعهدات عمل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شب خیز : کسی است که نصف شب یا ثلث مانده شب برای عبادت بیدار می شود شب زنده دار : کسی است که شب تا اول صبح برای عبادت بیدار می ماند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحول: تغییر از حالی به حال دیگر ، تغییر از محلی به محل دیگر، تغییر تدریجی اوضاع و احوال را نیز تحولات می گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تحمیل : بار بر گردن نهادن ، بار بر دوش کسی گذاشتن ، کاری را بر عهده شخصی نهادن ، مالی را بر ذمه کسی گذاشتن ، به انجام کاری مکلف کردن، کسی را وادار به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صمد : از نام های زیبای الله تبارک و تعالی است ذاتی است که همه ذوات هستی به او نیازمند هستند و او به هیچ ذاتی نیاز مند نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سندروم : علایم و نشانه های حاکی از بیماری را سندروم گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساس: واکنشی است که در مواجه با رفتار ها و رویدادها از خود بروز و نشان می دهیم

پیشنهاد
٠

در معرض چیزی قرار گرفتن : تحت تاثیر چیزی بودن ، دستخوش چیزی قرار گرفتن ، تحت عروض چیز ی بودن

پیشنهاد
٠

تحت تعقیب قانونی قرار گرفتن: در حال پیگرد قانونی بودن ، زیر پیگرد قانونی قرار گرفتن ، در معرض تعقیب قانونی واقع شدن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت تعقیب: تحت حرف اضافه است که بیان حال و وضع می کند، تحت تعقیب قرار گرفتن یعنی در حال تعقیب قرارگرفتن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت عنوان: بانام و نشان ، زیر نام و نشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تبدیل کردن: در دومعنی بکار می رود ۱ - تغییر ماهیت مانند تبدیل آرد به خمیر ۲ - مبادله ، رد و بدل کردن، معاوضه و تعویض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اذعان: اعلام و اقراری که متضمن انقیاد است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تایید کردن: تصدیق کردن ، اعلام صحت یا صدق و یا اعتبار چیزی تایید و تصدیق آن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا حدی : کمی نه کاملاً

پیشنهاد
٠

به اشتراک گذاشتن : ارسال مطالب به دیگران به منظور در میان نهادن آن

پیشنهاد
٠

پوزه کسی را بخاک مالیدن: کسی را خوار و خفیف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شایسته از شایستن است داشتن توانایی های لازم برای امور و کارهایی است بنابراین کسی که دارای توانایی های لازم است مناسب ، مطلوب ، درخور ، لایق ، سزاوار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

استرداد: باز پس گرفتن ، باز پس خواستن ، طلب رد کردن مال داده شده ، رد کردن پس دان است ، استرداد ، پس گرفتن ، پس خواستن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس دادن: در مقابل پیش دادن است ، چیزی که قبلاً داده شده را رد کردن و باز گرداندن خواه دادن آن ناشی از عمل حقوقی باشد یا خیر ، دان اعم از سپردن است زی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدیده : چیزی است که در طبیعت یا در جامعه پدید آمده است و قابل حس ویا قابل درک است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقبّل: برعهده گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مراتب : ۱ - مرتبه ها ، رتبه ها ۲ - موضوع ، قضیه ، ۳ - مطالب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عمدتاً: غالباً، اغلب ، بیشتر

پیشنهاد
٠

به فکر افتادن : شروع به فکر کردن و تصمیم گرفتن به انجام کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به ظاهر: در ظاهر ، آنچه از ظاهر فهمیده می شود ممکن است در واقع آنگونه نباشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقض حق: انکار و تضییع و تجاوز به حق دیگری است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقض قانون: تخلف از قانون ، مخالفت با قانون ، سر پیچی از قانون ، حریم قانون شکستن ، با ارتکاب عملی که مخالف قانون است حریم قانون شکسته می شود یعنی قان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به بار آمدن : ۱ - بوجود آمدن مانند از سیل خسارات زیادی به بار آمده است ۲ - میوه دان مانندباغ امسال به برآمد ۳ - تربیت شده و پرورش یافتن مانند او خوب ...

پیشنهاد
٠

به اطلاع می رساند : جهت اطلاع اعلام میدارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برداشتن مقابل گذاشتن است همه معانی به نوعی به معنی بر گرفتن راجع است