پیشنهادهای ویدا مراد (١٩٣)
سروکله زدن
همشکل همتا کوپ هم
یاسمین گندم شیرین یلدا دریا . . .
مقیم
تلخک
ورود
سرکار
نیزه تیروکمان منجنیق
گشتن
کماندو
پیرامون گرداگرد اطراف حول وحوش اکناف
کفچه مار عینکی جعفری
مزاحم
استدنا تقریب
فرجه مسافت عرض بین بعد بازه
زهوار
رئیس راهبر راهنما قائد سرپرست
بهجت
هده
تندی زرنگی سبکی چابکی
اهتدا
جفنگ
نامربوط اراجیف هجو بیجهت
شیرین عقل
جماد
روآمدن
اتهام
امیر جعفری حسین امینی ساعد هدایتی سحر ذکریا سحر قریشی سعید عراقی. . .
سخاوتمندی مرحمت کردن التفات منعم
دیجور ظلمات
ایده نظر باور اعتقاد
یلمق
اعتنا
رم هرب
مقرراتی
موسوم
تویی
بارتون
تورنمنت
تعمیم
پیچیدن
نیازاده
باند
ملودیکا
کاظم
رعنا دلبر فتان
طبیعی غریزی
گفتن
یارغو
بنجل
مروت
اخاذی
هلاک انهدام
دادرسی
هوش مصنوعی اسب جنگی ترمینال لینکلن
بیسموت
ناکس نالوطی خواروذلیل
مجسم
لذا
جلدی منسوب به پوست
مانوئل نویر
نزدیکان نزدیکی فامیل
چلکاش استادان زندگی. . .
باشکوه
ترشرو
ریزه کاری
گوش بریدن
اریچوا
تیشو . ا
باعث
فطر
راک
آسمان جل
واپسین
اندودرم
سخن گفتن= لب تر کردن گپ زدن
هوس
موافق
فاش،
ازیاد رفته _وقتی همه خواب بودن من وزیبا _دارا وندار نشانی _در مه بخوان ناردون _تعطیلات تابستانی گذراز رنج : کوبار پای پیاده :
یلان=دلیران
جدا=منفصل
همه جانبه
لت وپار
استشهاد
خزعبلات یاوه
اول تاریکی
اول تاریکی
نگهبان
نیرودهنده=مقوی
پرستش=یسنا
ترسو=بد زهره
گوهر
آهو چشم
مونتنیگرو - سن مارینو - مالتا - لیختن اشتاین - آندورا لوگزامبورک - موناکو
مونتنیگرو - سن مارینو - لیختن اشتاین - مالتا - آندورا - لوگزامبورک - موناکو
امیری
ضربه ناگهانی=شوک
بتفصیل گفتن=بسط دادن
جمع=همگان
شعله ور شدن=اشتعال
عدم توفیق =ناکامی
پل نیومن
زیبا=بهجت
ممدوح
آهیختن=برآوردن
پاینده
وضی
جاآمدن
ظاهر سازی
قدرت
اوت
صدر صدر نشین
کاریکاتور
بازدهی
دستیابی
دستیابی
سربسته
جمع آوری
انجام دادن =ارتکاب
باهم=یک جا
بی اراده=بی خود
تراوش کردن=تراویدن
رنج=درد
خاویار
طاقت
جابجاشونده=منتقل
درحین= طی
سرو سامان دادن=اصلاح
ادوات
دام سیاه
زشت وناپسند =بدترکیب
ولگردی=علافی
ریزبین =میکروسکوپ
بد آموزی
از تقسیمات دوره تحصیلی = ترم
دفعه، بار=گاه
ویدا رجز=لاف
ویدا دقیق=نازک بین
ژاکت=نیم تنه
غفران=آمرزیدن
پارچه ضخیم کتانی/جین
ویدا پارچه کتانی ضخیم=جین
هنگامه به پا کردن =قیامت کردن
ویدا هنگامه به پا کردن =قیامت کردن
نوعی مشروب الکلی = ویسکی
نامی برای غرب= فرنگ
بم ترین ساز =باس
بم ترین ساز= باس
ندا کردن= جار
ویدا انگیزه=اراده
ویدا باهم وبه کلی=یک جا
ویدا سخت درهم کشیده شده=ترنجیده
ویدا گنجشک=مرگو
ویدا مرادی پافشاری=پایداری
ویدا صلاح:نیکوکاری
ویدا مرادی شغ =شاخ ( شغ درزبان ترکی به شاخ حیوان گفته می شود )
کند=نابرا
ویدا رونق=شکوفایی
ویدا جبار=متکبر
ویدا عیل=عیال
ویدا ضامن=ملتزم
بایسته بودن=اهمیت
ویدا اتحاد
کادمیم
مبارز وجنگجو
فربه =تلان
تنگ دستی
نظریه
اجلال